روغن ماهی Fish oil محققان دانشگاه ایندیانا دریافتند که روغن ماهی می‌تواند بیماران همودیالیزی را از مرگ ناگهانی در اثر ایست قلبی نجات دهد.

 
به گزارش ˈمدیکال نیوزˈ، افزایش میزان اسیدهای چرب امگا 3 در خون بیماران همودیالیزی موجب کاهش چشمگیر خطر ایست قلبی در این بیماران می‌شود. 
 
اسیدهای چرب امگا 3 در مواد مغذی مختلف از جمله روغن ماهی یافت می‌شود و به همین علت رژیم غذایی مناسب یکی از فاکتورهای اصلی برای نجات بیماران همودیالیزی محسوب می شود.
 
محققان دانشگاه ایندیانا در یک تحقیق دریافتند که نرخ نجات بیماران همودیالیزی در طول سال اول بیماری تنها 35 درصد بوده و احتمال ابتلای این افراد به ایست قلبی در چند ماه ابتدای درمان بسیار بالا و چیزی حدود 7 درصد است. 
 
ایست قلبی معمولاً در اثر اختلال در پالس‌های الکتریکی قلب ایجاد شده و منجر به توقف ضربان قلب و جریان خون در بدن بیمار می‌شود.
 
این اختلال می‌تواند موجب بیهوشی، اختلال در تنفس و پس از چند دقیقه موجب مرگ بیمار شود.



تاریخ: یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:روغن ماهی,همودیالیز,امگا 3,ایست قلبی,

 تنها مدت کمی به اواخر بهمن ماه و اواسط ماه فوریه باقی مانده که روز عشق فرنگی (ولنتاین) و روز عشق ایران باستان (سپندارمذگان) یا همان ولنتاین ایرانی به فاصله ی چهار روز از هم قرار دارند یعنی ۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) و ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) !


چند سالی است که ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) روز ولنتاین و خرید گل و عروسک، شکلات و … در کشورمان باب شده است. اکثر جوان ها بدون اطلاع از اینکه اصلا این ولنتاین خوردنی یا پوشیدنی است، فقط می دانند که در روز ولنتاین باید برای کسانی که دوست دارند هدیه بخرند...

ولنتاین روز ولنتاین تاریخ ولنتاین

تاریخچه روز ولنتاین:

روز ولنتاین-تاریخچه کامل و دقیق ولنتاین در دست نیست و آنچه از پیشینه روز ولنتاینمی‌‌دانیم با افسانه درآمیخته است. امروزه کلیسای کاتولیک به این نتیجه رسیده است که حداقل سه قدیس وجود داشته‌اند که همگی به شهادت رسیده اند، به همین دلیل چندین افسانه سعی در بازگوئی تاریخچه  آئین ولنتاین دارند.

 

روز ولنتاین-در صده سوم میلادی که مطابق می‌شود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده‌است بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشته‌است از جمله اینکه مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن می‌کند. کلودیوس به قدری بی‌رحم وفرمانش به اندازه‌ای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتاین (والنتیوس)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می‌کرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار می‌شود و دستور می‌دهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می‌شود. با توجه به آنچه که در افسانه آمده کشیش ولنتاین برای او نامه‍ایی نوشته و آنها را با نوشتن «از طرف ولنتاین تو» (From Your Valentine) امضاء کرده است، اصطلاحی که تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته و به وفور بر روی کارتهای ولنتاین مشاهده می‌‌شود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق بر خلاف قانون کلودیوس دوم اعدام می‌شود. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق می‌دانند و از آن زمان ولنتاین تبدیل به نمادی برای عشق شده است.

 

                                 

 

 

هدیه روز ولنتاین :

در کشورهای اروپایی و امریکائی دادن شکلات به عنوان هدیه روز ولنتاین از شهرت خاصی برخوردار است. تزئین شکلات و پختن انواع ان نیز از آداب  روز ولنتاین به شمار می‌رود. از نظر علمی هم ثابت شده‌است که خوردن شکلات دات یا همان سیاه میزان عشق را در انسان بالا می‌برد البته نه مصرف بی رویه ان.

 

تاریخچه سپندارمذگان:(ولنتاین ایرانی)

ولنتاین ایرانی :در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده‌است. در تقویم ایرانی دقیقا مصادف است با ۵ اسفند که در گاهشماری کنونی برابر است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها 4 روز پس از روز ولنتاین. این روز سپندارمذگان یا «اسفندارمذگان» نام داشته‌است.

 ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده‌ است که ایرانیان باستان این روز را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانسته اند. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان “روز عشق” به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بعنوان مثال روز اول “روز اورمزد”، روز دوم، روز بهمن معنی “سلامت، اندیشه” که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی “بهترین راستی و پاکی” که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی “شاهی و فرمانروایی آرمانی” که خاص خداوند است و روز پنجم “سپندار مذ” بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند.

 

ولنتاین روز ولنتاین تاریخ ولنتاین

سپندارمذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می‌کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می‌دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می‌کردند. اخیرا گروهی از دوستداران فرهنگ ایرانی پیشنهاد کرده‌اند که به منظور حفظ فرهنگ ایرانی سپندارمذگان بجای ولنتاین به عنوان روز عشق گرامی داشته شود.




تاریخ: چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:ولنتاین,سپندرامذگان,ولنتاین ایرانی,

داستان کوتاهچوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.

از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت،
خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد.
دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند.
در حال مستاصل شد....
از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت:
ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.
قدری باد ساکت شد و چوپان به
شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت.
گفت:
ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی...
نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم...
قدری پایین تر آمد.
وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت:
ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟
آنهار ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم.
وقتی کمی پایین تر آمد گفت:
بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.
وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت:
مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟
ما از هول خودمان یک غلطی کردیم
غلط زیادی که جریمه ندارد.



تاریخ: چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,

 به گزارش دیلی میل، این فناوری به نام Argus II در نوع خود اولین است و در سال 2011 برای استفاده در اروپا تاییدیه گرفته است ولی برای کاربرد آن در آمریکا نیازبه تاییدییه سازمان غذا و داروی آمریکا ( FDA ) است .

 
Argus II نتیجه 20 سال تحقیق علمی در خصوص اندام ظریف و عمدتا پیچیده چشم است.
 
بیشترین کارآیی این فناوری برای بیمارانی خواهد بود که به شکل ارثی نابینایی دارند . در حال حاضر حدود 3000 نفر در آمریکا به یک بیماری چشمی که باعث از بین رفتن شبکیه می شود، مبتلا هستند. این فناوری از دو قسمت پیوند پروتز Argus II در داخل چشم و یک عینک تشکیل شده است.

Argus II

 
 
با جایگزینی یک سری الکترودها در داخل چشم ، پروتز Argus II نارسایی شبکیه را در انتقال اطلاعات در مورد نور و تاریکی جبران می کند و این اطلاعات را فورا به مغز منتقل می کند.
 
قسمت دیگر Argus II از یک عینک تشکیل شده است.
 
این عینک دارای دوربین هایی است که اطلاعات اشیای مقابل افراد را به رایانه کوچکی که بر روی عینک تعبیه شده است، منتقل می کند. 
 
اطلاعات به صورت بی سیم به پروتزی که در چشم کار گذاشته شده ، منتقل می شود و مغز با ارسال یک سری پالس های الکتریکی، به بیمار این امکان را می دهد که در نهایت نور، تاریکی و اشکال را ببیند.
 
دکتر ˈمارک هومایونˈ از دانشکده پزشکی کک ˈیو.اس.سیˈ در مورد این فناوری گفت: اگر به ابداع این نوع فناوری برای سایر بخش های بدن ادامه دهیم و زبان جدید الکتریکی پالس ها به مغز و به چشم ها را بفهمیم ، می توانیم از آن برای سایر بخش های بدن نیز استفاده کنیم و بدین ترتیب جهان و نحوه ارتباطمان با آن تغییر می کند.
 
با این وجود محققان می گویند که برخی کاربران Argus II می توانند حروفی به بلندی چند اینچ را تشخیص دهند.
 
به گفته محققان اتکای این دستگاه به یک رایانه خارجی عامل مهمی برای موفقیت ها و کارآیی آتی آن به شمار می رود.
 
به گفته آنها درآینده بیمارانی که زمانی نابینا بودند با استفاده از این وسیله می توانند رنگ های مختلف را تشخیص دهند.



تاریخ: دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:Argus II,شبکیه,عینک,پروتز,چشم,نابینا,

آسمفوق تخصص ریه کودکان از فرانسه گفت : در حال حاضر 6 تا 10 درصد از کودکان ایرانی در زندگی خود مبتلا به آسم می شوند ولی این بیماری در میان کودکان ایرانی رو به افزایش است .

 
دکتر ˈقمر تاج خان بابایی ˈ افزود : آسم یکی از بیماری های شایع در میان کودکان است و عوامل مختلفی همچون ژنتیک و عوامل محیطی در ایجاد آسم دخیل هستند.
 
وی ادامه داد: آسم یک بیماری مزمن ریوی است که در آن راه های هوایی تنگ و تنفس مشکل می شود . راه های هوایی یک بیمار مبتلا به آسم به شدت حساس است .
 
خان بابایی یادآور شد : هرچه میزان آلودگی در هوا بیشتر باشد احتمال بروز و تشدید آسم در میان انسان هایی که درشهرهای صنعتی زندگی می کنند ، بیشتر است و همچنین اضافه کردن مواد افزودنی و نگه دارنده به غذاها نیز شرایط را برای بروز آسم در کودکان فراهم می کند.
 
به گفته وی آسم از سرفه طولانی شروع و به صورت خس خس سینه ، تنگی نفس ، احساس فشار در قفسه سینه و عفونت های مکرر تنفسی ادامه می یابد . این موارد از علایم هشدار دهنده آسم است .
 
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی افزود : علاوه براین بروز ریفلاکس معده ( برگشت مواد غذایی از معده به مری ) و سینوزیت نیز در کودکان تشدید کننده آسم است .
 
خان بابایی اظهار داشت : آسم بیماری خطرناکی نیست و کاملا قابل کنترل و درمان است و والدین در صورتی که کودکانشان دچار بیماری آسم هستند با رعایت کردن توصیه های پزشکان و متخصصان ریه می تواند این بیماری را به خوبی کنترل و درمان کنند .
 
به گفته وی عوامل محرکی مانند آنتی ژن های مختلف در محیط مانند استفاده از پشم و پر در رختخواب های کودکان و استفاده از اسباب بازی های که حاوی مو و کرک است ، موجب بروز آسم در کودکان می شود.
 
این متخصص ریه از والدین کودکان خواست به محض مشاهده سرفه های طولانی مدت و عفونت های تنفسی در میان کودکان با مراجعه به پزشک هرچه سریعتر نسبت برای مداوای آنها اقدام کنند.



تاریخ: دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:آسم,آلودگی,تنگی نفس,سرفه,,

ُSIRT3 این پژوهش که توسط زیست شناسان دانشگاه کالیفرنیا- برکلی انجام شده، نشان دهنده پیشرفت مهمی در شناخت سازوکار مولکولی دخیل در پیری است. این یافته راه را برای ارائه درمانهای هدفمند برای بیماری های تحلیلی مرتبط با سن فراهم می کند.

محققان دریافتند SIRT3یکی از اعضای خانواده پروتئین های موسوم به سرتوئین ها نقش مهمی را در کمک به سلول های بنیادی پیر خون برای مقابله با استرس و فشار، ایفا می کند. وقتی آنها سلول های بنیادی خون موش های پیر را با SIRT3القا کردند، شکل گیری سلول های خونی جدید در آنها بروز کرد؛ شواهدی از معکوس شدن روند زوال مرتبط با سن در عملکرد سلول های بنیادی پیر.

 

دانیکا چن استادیار علوم تغذیه و سم شناسی دانشگاه کالیفرنیا – برکلی گفت: می دانستیم که سرتوئین ها پیری را تنظیم می کنند اما تحقیق ما در واقع نخستین موردی است که نشان می دهد سرتوئین ها می توانند تحلیل مرتبط با سن را معکوس کنند. این یافته بسیار هیجان انگیز است. به گفته وی این مطالعه راه را برای ارائه درمانهای بالقوه برای بیماری های زوالی مرتبط با سن هموار می کند.

 

چن افزود: اکنون پیری نه یک فرایند تصادفی و کنترل نشده بلکه یک فرایند بسیار تنظیم شده شناخته می شود چرا که می توان آن را دستکاری کرد. مطالعات نشان داده اند حتی یک تک جهش ژنی می تواند به افزایش طول عمر منجر شود.

 

محققان، نخست سیستم خونی موش های دارای ژن معیوب SIRT3 را بررسی کردند. به طور شگفت آوری مشاهده کردند در بین موش های جوانی که SIRT3 نداشتند، هیچ مشکلی بروز نمی کرد. اما زمانی تفاوت مشاهده می شد که موش کم کم پا به سن می گذاشت. وقتی دوساله شدند، موش هایی که ژن SIRT3 نداشتند به طور چشمگیری شاهد کاهش سلول های بنیادی خون بودند و توانایی شان برای تولید سلول های خونی جدید در مقایسه با موش های معمولی هم سن خودشان کم شد.




تاریخ: سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:SIRT3,Sirtuin 3,سرتوئین,

جشن سده جشن سده مانند نوروز و مهرگان از جشن‌های بزرگ ایرانیان بوده و پیوند ویژه‌ای با «آتش» دارد. از روزگاران باستان تاکنون این جشن در دهمین روز بهمن‌ماه که صدمین روز از زمستان بزرگ(زمستان بزرگ از یکم آبان‌ماه آغاز می‌شده است) برگزار شده است. آنان بر این باور بودند که پس از این روز از سرمای زمستان آرام‌آرام کاسته خواهد شد.

از این‌رو در روزِ جشن، به دشت و صحرا رفته، هیزم و خار فراهم آورده و با فرارسیدن شب و پایین رفتن آفتاب، آتش بزرگی افروخته و همگان در پیرامون آن دست‌دردست هم به نیایش و شادی می‌پرداختند. گردهمایی‌ای که همازوری را می‌رساند. همازوری در این‌که، همه‌ی انسان‌ها دارای سرچشمه‌ای واحد هستند.

 
ایرانیان، مهار آتش را به هوشنگ‌شاه نسبت می‌دهند. هنگامی که وی با همراهانش از کوهی می‌گذشتند. ماری سیاه‌ رنگ و بسیار بزرگ با چشمانی سرخ در سر راه آنان پدید آمد. سنگی که برای کشتن او پرت شد. سنگ به سنگ دیگری برخورد کرد و خاشاک نزدیک، ‌از اثر جرقه، آتش گرفت. و هوشنگ شاه، خدای را از این فروغ سپاس گفت.
 
در شاهنامه این داستان به شیوایی به وسیله‌ی فرزانه‌ی توس آورده شده است:
 
نـگه کــرد هوشنگ با هوش و سنگ  /  گرفتش یکی سنگ و شد پیش جنگ
 
بــــه زور کیـانــــی رهـانـیـد زِ دسـت  /  جهانسـوز مـار از جهـان جـو بِجسـت
 
بر آمـــد به سنـگ گــران سنگ خرد   /  همان و همین سنگ بشکست خرد
 
فروغــــی پـدیـد آمـد از هــر دوسنـگ  /  دل سنـگ گشـت از فـــروغ آذرنـــــگ
 
نشـــــد مـــــــار کشتــه ولیکـن ز راز   /  پـدیـد آمـــد آتـش از آن سنـگ بـــــاز
 
 
بگـفـتـا فـروغـــــی است ایـن ایــزدی  /   پـرسـتـیــد بـایـــد اگـــــــــر بخـــــردی
 
 
شب آمــد بـرافروخـــت آتـش چو کوه  /   همـان شــاه در گــــرد او با گـــــــروه
 
یکی جشن کرد آن‌شب و باده خـورد  /   سـده نــام آن جشن فـرخنده کــــرد
 
ز هـوشنـگ مـانـد ایـن سـده یـادگـار  /   بسـی بـاد چـون او دگـــر شهـریــــار
 
گمان می‌رود فرزانه‌ی توس خواسته است که با رمز و رازی مثال‌زدنی، نوید ازمیان رفتن اهریمنِ تاریکی و نادانی که نماد آن مارسیاه با چشمانی زرد است را به اندیشه‌ی خواننده برساند. در این داستان مار با ویژگی «جهانسوز» آمده است و از «دودِ دهان» وی که جهان را تیره گون می‌سازد، سخن رفته است. «جهانسوز مار» کنایه‌ای از بودن اندیشه‌های ویرانگر است و «دودِ دهان» استعاره‌ای از خود‌خواهی و خیره‌سری است که جهان و جهانیان را در کام سوزنده‌ی خویش می‌بلعد.
 
به هر روی از این داستان می‌توان این‌گونه برداشت کرد برای دور و مهارکردن اهریمن یا اندیشه‌های بد و نادرست، می‌بایست آتش و روشنایی اهورایی را در دلِ خود روشن کنیم و با دریافت این فروغ ایزدی و با اندیشه، گفتار و کردارِنیک، در راه آبادانی و شادمانی جهانیان کوشا باشیم.
 
دیدگاه دیگر درباره‌ی دیدن مار سیاه آن است که: ناممکن است که انسان آن روزگار تا آن‌زمان «مار» ندیده باشد. از این‌رو گمان می‌رود که «مار» همان آتش‌فشان باشد. در فرگرد یکم وندیداد و در فقره‌ی ۲ آمده است که در «آریاویج»، آتشفشانی بوده که به «اژی‌سرخ» نامور است و در کتاب «مینوی خرد» به‌نام «پتیاره‌ی مار» از آن یاد می‌شود.
 
دو چشم از بر سر چو دو چشمه‌ی خون / ز دود دهانش جهان تیره‌گون
 
بنابراین می‌توان گمان برد که نخستین بار آتش را از با افروختن چوبی به‌وس
یله‌ی سیاله‌های آتشفشان به‌دست آورده‌اند.
 
در اوستا از هوشنگ با فرنام(:لقب) «پَرَذاتَ» یاد می‌شود. «ذات» معنی داد و قانون می‌دهد. ترجمه‌ی فارسی «پَرَذاتَ»، پیشداد است و بر وری هم معنی «داد ِ پیشین» یا «قانون نخست» را می‌رساند. البته روشن است چرا هوشنگ را به این فرنام می‌خوانند. زیرا که در آن روزگار خانه ساخته شد. نخستین مرزها به‌وجود آمد. و نگهبانی از مرزها و وسیله‌هایی که در خانه نگهداری می‌شود، ناگزیر خواستار قانون می‌شدند.
 
پس از چیره‌شدن شدن تازیان بر ایران این جشن ملی، کماکان برگزار می‌شده است. به گونه‌ای که در اصفهان و در روزگار «مردآویج زیاری» (سال ۳۲۳هجری مهی(:قمری)) جشنی باشکوه گزارش شده است. همچنین در پایان سده‌ی چهارم و در روزگار محمود غزنوی این جشن رونق بسیار داشته است. و «عنصری» که در یکی از این جشن‌ها بوده است آن‌را این‌گونه می‌شناساند:
 
سده جشن ملوک نامدار است / زافریدون و از جم یادگار است
 
سلطان مسعود هم این جشن را برگزار می‌کرده و «فرخی» در ستایش آن این‌گونه می‌سراید:
 
جشن سده و سال نو و ماه محرم / فرخنده کناد ایزد بر خسروِ عالم
 
و همچنین منوچهری که در سال ۴۲۰هجری مهی به خدمت سلطان مسعود درآمده، در قصیده‌ای می‌سراید:
 
آمد ای احرار شب جشن سده / شب جشن سده را حرمت بسیار بود (احرار= ایرانیان)
 
خیام نیشابوری هم در کتاب نوروزنامه به روشنی نوشته است که: «هر سال تا به امروز آیین آن(سده) پادشاهان نیک عهد در ایران و توران به‌جای می‌آورند.»
 
اکنون در ایران آیین جشن سده را زرتشتیان ایران برگزار می‌کنند. در هنگام برگزاری این جشن، کمینه، سه تن از موبدان سپیدپوش، برای شعله‌ور ساختن هیزم‌ها از نیایشگاه به سوی جایگاه هیزم انباشته، حرکت می‌کنند. دهموبد نیز آتشدانی در دست دارد که در آن، آتش شعله‌ور است. چند تن از دختران و پسران سپیدپوش نیز که مشعل‌هایی روشن با خود دارند، آنان را همراهی می‌کنند.

 
جشن سده
موبدان درکنار تلِ هیزم بخش‌هایی از خرده‌اوستا و آتش‌نیایش را می‌خوانند. این گروه سه‌بار گردِ توده‌ی هیزم چرخیده و پس از ایست کوتاهی در کنار آن و به آرامی و هماهنگ به سوی خرمن هیزم می‌روند، دهموبد به‌وسیله‌ی آتش موجود در آتشدان که برگرفته از آتشِ آتشکده است و جوانان سفیدپوش با یاری از شعله‌ی مشعل‌ها، هیزم را آتش می‌زند. از آغاز تا پایان این آیین فرخنده، آهنگ‌های شاد نواخته می‌شود و مردم، با شادی شکوه شعله‌ورشدن آتش جشن سده را جشن می‌گیرند. و در پایان دیده می‌شود که روشنایی آتش سده در مبارزه با تاریکی شب، پیروز می‌شود.

 




تاریخ: دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:جشن سده,آتش,هوشنگ,موبدان,زرتشتیان,آریاویج,

چایعصاره چای سیاه را می‌توان به عنوان یک عامل ضدباکتریایی در عفونت‌های چشمی معرفی کرد.

 
کنژنکتیویت شایع‌ترین بیماری چشمی جهان است که یکی از پایه‌های درمان آن استفاده از آنتی بیوتیکها است. با توجه به مقاومت روزافزون باکتری‌ها به آنتی بیوتیکهای موجود و عوارض آنها و استفاده چای به عنوان التیام بخش التهابهای چشمی بر اساس یک باور قدیمی، مطالعه‌ای با هدف بررسی اثر ضدباکتریایی عصاره چای سیاه برای درمان کنژنکتیویت چرکی توسط سید عزت الله معمارزاده و همکارانش انجام شد.
 
در این مطالعه تجربی نمونه‌ها از چشم بیماران مبتلا به کنژنکتیویت مراجعه کننده به کلینیک چشم پزشکی شهرکرد جمع آوری و روی محیط های کشت، کشت داده شدند. سپس در محیط های کشت افتراقی و بوسیله تستهای تشخیصی از سه نوع باکتری استافیلوکوکوس اورئوس، استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس و استرپتوکوکوس پنومونیه هر کدام 10 نمونه (جمعاً 30 نمونه) جدا شد.
 
این نمونه‌ها جداگانه در روشهای pour plate با استفاده از غلظتهای مختلف عصاره چای سیاه و تست آنتی توسط دیسکهای استاندارد آنتی بیوتیک شامل ونکومایسین، کلرامفنیکل، اگزاسیلین، سفازولین و سیپروفلوکساسین مورد آزمایش قرار گرفتند. داده‌ها به کمک آزمون‌های آماری کای دو، t و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شد.
 
یافته‌ها حاکی از آن است که عصاره چای سیاه بر روی رشد باکتری‌های جدا شده اثر مهاری وابسته به دوز دارد. این اثر در غلظت mg/ml 50 با اثر مهارکنندگی دیسکهای آنتی بیوتیک و در دیسکهای غلظت mg/ml 100 بیشتر از دیسکهای آنتی بیوتیک مورد مطالعه بود.
 
با توجه به نتایج این مطالعه و مقایسه آن با مطالعات مشابه احتمالاً می‌توان عصاره چای سیاه را به عنوان یک عامل ضدباکتریایی در عفونتهای چشمی معرفی کرد.
 



 

سلول بنیادیمحققان دانشگاه کیوتو برای اولین بار در دستاورد بزرگی که می‌تواند جان بسیاری از بیماران وابسته به دیالیز را نجات دهد، توانسته‌اند با استفاده از سلولهای بنیادی شبه جنینی، بافت کلیه تولید کنند. این دستاورد جدید به عنوان اولین گام در مسیر پیوند بافت کلیه تولید شده از سلول‌های بنیادی شبه‌جنینی به شمار می‌رود.
 
محققان توانسته‌اند بخشی از یک لوله ادرار را با استفاده از سلولهای بنیادی که از قابلیت تبدیل به تمام بافتهای بدن برخوردارند، تولید کنند. کلیه از ساختار پیچیده‌ای برخوردار بوده و پس از آسیب، بازیابی آن بسیار مشکل است که بسیاری از بیماران کلیوی را مجبور به استفاده از شیوه دیالیز می‌کند. اما این دانشمندان با افزودن چند ماده به سلولهای بنیادی شبه‌جنینی توانستند بافت میان‌پوست متوسط را که کلیه تا حد زیادی از آن تشکیل شده، پس از 11 روز کشت با نرخ موفقیت بیش از 90 درصد تولید کنند.
 
محققان سپس این بافت را به منظور تولید بخشهایی از ساختار یک لوله ادرار با سلولهای کلیه یک جنین موش کشت کردند و در نهایت نتیجه گرفتند، از آنجایی که این بافت توانسته پروتئین LTL را که یکی از ویژگیهای لوله ادرار است، تولید کند، از این رو این روش بخشی از یک لوله ادرار را با موفقیت تولید کرده است.
 
آنها همچنین در گزارش خود تائید کردند که سلولهای دیگر کلیه مانند سلولهای اپیتلیال احشایی و سلولهای جمع‌آوری کننده توبول نیز تولید شده‌اند ، که در صورت عملکرد عادی این لوله ادرار، بافتهای دیگر کلیه را برای دستیابی به کاربردهای بالینی تولید خواهند کرد.

 




جاوا Java "گروه آمادگی‌های ضربتی رایانه‌ای آمریکا"(CERT) وابسته به وزارت امنیت داخلی این کشور در مورد استفاده از نرم‌افزار Java روی رایانه‌های شخصی هشدار داد.


به گزارش ایتنا گروه CERT با انتشار این بیانیه به صورت کاملا جدی روی پایگاه اینترنتی خود هشدار داد: «نرم‌افزار Java ۷ Update ۱۰ و نسخه‌های پیش از آن شامل یک نقطه آسیب‌پذیر می‌شوند که می‌تواند دسترسی از راه دور هکرها به اطلاعات داخل رایانه‌‌ها را فراهم کند و شرایط لازم برای انجام حملات جدی اینترنتی را روی سیستم‌های آسیب‌پذیر فراهم آورد». 

مرکز امنیتی یاد شده توضیح داده است که با این اتفاق یک هکر می‌تواند به تمامی رایانه‌هایی که نرم‌افزار Oracle Java Runtime Environment (JRE) ۱.۷ روی آنها نصب شده است، دسترسی داشته باشد.

در بیانیه وزارت امنیت داخلی آمریکا آمده است: «ابزارهایی که مبتنی بر مرورگر اینترنتی Internet Explorer اجرا می‌شوند و تمام محتویات اینترنتی که به واسطه آن به نمایش درمی‌آیند از جمله اطلاعات مبتنی بر نرم‌افزارهای Microsoft Office یا Windows Desktop Search می‌توانند به عنوان عاملی برای حملات اینترنتی از این طریق مورد استفاده قرار گیرند. باید توجه داشت که نرم‌افزار Oracle Java ۷ update ۱۰ و تمامی نسخه‌های پیش از آن مشکل یاد شده را به‌وجود می‌آورد.»

و با وجود تلاش‌های فراوان هنوز نتوانسته است با یک وصله امنیتی این مشکل را برطرف کند و به همین خاطر تنها روش مناسب آگاهی کاربران از این مسئله است. 
 




تاریخ: دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:جاوا,امنیت,هک,اوراکل,JAVA,Oracle,

داریوش رفیعی در چهارم  دی ماه  1306 در شهرستان بم  به دنیا آمد. پدرش "  لطفعلی رفیعی "  از خوانین بم و  نماینده ی دوره ی چهاردهم مجلس از بم  بود(1324-1322ش.) . خانواده ی رفیعی هم از همین تاریخ ساکن تهران شدند . داریوش دوران دبیرستان را دردبیرستان های ایرانشهر و البرز تحصیل میکرد؛ اما تحصیل را رها کرد و به دنبال علاقه اش یعنی موسیقی رفت . تعلیمات موسیقی را  نزد استاد بدیع زاده  فرا گرفت  و در 1327ش. به رادیو راه یافت. صدای داریوش حزن  و  گرفتگی  خاصی  داشت که هر شنونده ای را مجذوب میکرد.  طولی  نکشید که  نام داریوش سر زبان ها  افتا د . آهنگ های او را  مجید وفادار میساخت و اکثر ترانه های به  یاد ماندنی  داریوش حاصل کاراین آهنگساز بزرگ است .

 
وی در سالهای فعالیتش نزدیک به صد و پنجاه ترانه اجرا کرد . داریوش به گوشه های موسیقی ایران احاطه ی کامل داشت و شعر را به خوبی میشناخت .به گفته ی دوستش بیژن ترقی : " او هنرمند باسوادی بود  و با متون ادبی و دیوان شاعران به خوبی آشنا بود. "داریوش دست و دل باز بود . میگویند : در زمانی که  هنوز مردم تهران به  ماشینهای آخرین سیستم با حیرت نگاه میکردند او پونتیاگ قرمز رنگ خود را به دوستی هدیه کرد.متاسفانه بعضی از هنرمندان به مکیفات روی می آورند. عمر داریوش رفیعی هم بخاطر به دام افتادن در این بلا و بیماری کزاز خیلی کوتاه بود و در 31 سالگی در  2بهمن 1337 نقاب خاک کشید. غریبانه رفت اما مرگش تولدی دیگر بود . بقای خود را در سوختن می دید ,سوختنی که باعث جاودانگی اش شد و او مانند خاطره ای شیرین دراذهان باقی ماند .



تاریخ: دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:داریوش رفیعی,خواننده,زهره,منتظرت بودم,

عارف قزوینیابوالقاسم عارف در حدود سال  1261 در قزوین متولد شد . پدر وی ملا های از وکلای دعاوی بود . دوره کودکی عارف به سبب نزاع دائی پدر و مادر در پریشانی گذشت . واندن و نوشتن فارسیو مقدمات عربی را در مکتب و خط را پیش سه نفر از خطاطان معروف قزوین و موسیقی را نزد حاجی صادق خرازی فرا گرفت .چون اواز خوشی داشت پدر او را نزد حسن واعظ سپرد تا در پای منبر او نوحه خوانی کند.

 

16 ساله بود که به تهران آمد و ماندنی شد پس از چندی با موثق الدوله آشنا شد و سبب ورود او به دربار گشت  و تاجایی پیش رفت که مظفرالدین شاه دستور به احضار او صادر کرد . پس از حضور و خواندن یکی دو غزل ، شاه را خوش امد و به او خلعت داد و به ردیف فراشان شاه در آمد .خود عارف در این باره میگوید 

شنیدن این حرف برایم کمتر از صاعقه نبود دیدم عمام به آن ننگینی و شیخ بودن به آن بد نامی هزار بار شریفتر از کلاهی است که میخواهند بر سرم بگذارند

 

عارف در ۱۷ سالگی به دختری به نام "خانم بالا" عشق و علاقه پیدا کرد و با او در پنهان ازدواج کرد. (تصنیف دیدم صنمی... را در وصف ایشان سرود) فشارهای خانواده دختر پس از اینکه مطلع گردیدند زیاد شد و عارف به ناچار به رشت رفت و پس از بازگشت با وجود عشق بسیار آن دختر را طلاق داد و تا آخر عمر ازدواج نکرد.

 

 

چند سالی گذشت تا کم کم نغمه مشروطه از گوشه و کنار شنیده میشد  . عارف از همان ابتدای جنبش آزادی به سوی مشروطه خواهان روی آورد و فریحه و استعداد نادر و چند انبه خود را وقف آزادی نمود یکی از معروف ترین آثار او در این زمان غزل پیام آزادی است 

پیام ، دوشم از پیر می فروشم آمد   بنوش باده که ملتی به هوش آمد

هزار پرده ز ایران درید ، استبداد   هزار شکر که مشروطه پزده پوش امد

ز خاک پاک شهیدان را آزادی     ببین که خون سیاوش چه سان به جوش امد

برای فتح جوانان جنگجو، جامی       زدیم باده و فریاد  نوش نوش آمد

کسی که رو به سفارت پی امید رفت   دهید مژده که لال و کر و خموش آمد

موفقیت عارف مرهون تصنیف های اوست که  بسیار ساده که شاعر هرکدام را به منظوری سیاسی سروده است

سخن خود عارف در مورد تصنیف ها :

اگر من خدمتی دگر به موسیقی و ادبیات ایران نکرده باشم وقتی تصنیف های وطنی ساختم که ایرانی از هر ده هزار یک نفرش نمیدانست وطن یعنی چه

یکی از مزیت های تصنیف های عارف آن است که خود هم شاعر و موسیقیدان و هم خواننده بود و به تصنیف ها معنی و مفهوم ملی داد

بسیاری از تصنیف های او از بین رفته . نمونه ای از تصنیف های عارف  :

گریه را به مستی بهانه کردم               شکوه ها ز دست زمانه کردم

آستین چو از چشم برگرفتم                سیل خون به دامان روانه کردم

از چه روی چون ارغنون ننالم            از جفایت ای چرخ گردون ننالم

چون نگریم از درد و چون ننالم           دزد را چو محرم به خانه کردم  

                       دالا خموشی چرا چو خم نجوشی چرا

                        برون شد از پرده راز تو پرده پوشی چرا

همچو چشم مستت جهان خراب است      از چه روی ، روی تو در حجاب است

رخ مپوش کاین دور، دور انتخاب است   من ترا به خوبی نشانه کردم

                       دالا خموشی چرا چو خم نجوشی چرا

                        برون شد از پرده راز تو پرده پوشی چرا

باغبان چه گویم به ما چه کرد              کینه های دیرین برملا کرد

دست ما زدامان گل جدا کرد                تا به شاخ گل آشنا کردم

                       دالا خموشی چرا چو خم نجوشی چرا

                        برون شد از پرده راز تو پرده پوشی چرا

پس از فتح تهران به دست ملیون و گشایش مجلس دوم ، به یاد اولین قربانیان راه آزادی تصنیفی ساخت که در آن روزها غوغا و شوری به پا ساخت و مدتها بر سر زبان مردم بود

از خون جوانان وطن لاله دمیده                     از مماتم سرو قدان ، سرو خمیده

در سایه گل ، بلبل از این غصه خزیده             گل نیز چو من در غمشان جامعه دریده

        چه کجرفتاری ای چرخ گردون ، چه بدکرداری ای چرخ گردون ، سر کین داری ای چرخ

                                      نه دین داری ، نه آیین داری ای چرخ

خوابند وکیلان و خرابند وزیران                    بردند به سرقت همه سیم و زر ایران

ما را نگذارند به یک خانه ویران                   یارب بستان داد فقیران ز امیران

        چه کجرفتاری ای چرخ گردون ، چه بدکرداری ای چرخ گردون ، سر کین داری ای چرخ

                                      نه دین داری ، نه آیین داری ای چرخ

از اشک همه روی زمین زبر و زیر کن          مشتی گرت از خاک وطن هست به سر کن

غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن                    اندر جلو تیر عدو ، سینه سپر کن

        چه کجرفتاری ای چرخ گردون ، چه بدکرداری ای چرخ گردون ، سر کین داری ای چرخ

                                      نه دین داری ، نه آیین داری ای چرخ

با آغاز جنگ جهانی اول ، جریانهای گوناگون سیاسی در ایران آغاز شد و حزب ها و انجمن های مختلف به روی کار آمدند . عارف نیز وارد عرصه شد و تابع جریانی شد که عتاصر ملی در آن بیشتر بودند و چون تجاوزات دولتهای همسایه به کشور بی طرف ایران بیشتر شد ناچار با مجاهدان ایرانی راه کشور عثمانی در پیش گرفت و مدتی در استانبول به سر برد و در سال 1299 به وطن بازگشت

پس از آغاز قیام خراسان به دیدار کلنل محمد تقی خان پسیان رفت و امید به نجات کشور به دست این مرد وطن پرست داشت که آن نیز با شهادت کلنل این امید از بین رفت و هنگامی که خواستند سر کلنل را به بدن ملحق کرده بر روی توپ بگذارند این شعر را سرود

این سر که نشان سر پرستی است       امروز رها ز قید هستی است

با دیده عبرتش ببینید                     کاین عاقبت وطن پرستی است

در جایی نیز در غم مرگ کلنل چنین سرود

گریه کن که گر سیل خون گری ، ثمر ندارد         ناله ای که ناید ز نای دل ، اثر ندارد

هرکسی که نیست اهل دل ز دل خبر ندارد           دل ز دست غم مفر ندارد

دیده غیر اشک تـــــــــــــــــــــــــر ندارد            این محرم و صفر ندارد

                          گر زنیم چاک جیب جان چه باک

مرد جز هلاک چاره دگر ندارد                       زندگی دگر ثمر ندارد

چندی بعد عارف به همدان تبعید شد و بازمانده عر خود را در نقطه ایی دور افتاده از آن شهر با فقر به سر برد او در این دوره از زندگی خود از مردم گریزان بود و تنها زندگی میکرد

عارف در یکم بهمن 1312 دیده از جهان فرو بست و او را در بقعه ابوعلی سینا به خاک سپردند.

عارف قزوینی




تاریخ: یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:عارف قزوینی,شاعر,
آخرین مطالب