تنها مدت کمی به اواخر بهمن ماه و اواسط ماه فوریه باقی مانده که روز عشق فرنگی (ولنتاین) و روز عشق ایران باستان (سپندارمذگان) یا همان ولنتاین ایرانی به فاصله ی چهار روز از هم قرار دارند یعنی ۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) و ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) !
چند سالی است که ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) روز ولنتاین و خرید گل و عروسک، شکلات و … در کشورمان باب شده است. اکثر جوان ها بدون اطلاع از اینکه اصلا این ولنتاین خوردنی یا پوشیدنی است، فقط می دانند که در روز ولنتاین باید برای کسانی که دوست دارند هدیه بخرند...
تاریخچه روز ولنتاین:
روز ولنتاین-تاریخچه کامل و دقیق ولنتاین در دست نیست و آنچه از پیشینه روز ولنتاینمیدانیم با افسانه درآمیخته است. امروزه کلیسای کاتولیک به این نتیجه رسیده است که حداقل سه قدیس وجود داشتهاند که همگی به شهادت رسیده اند، به همین دلیل چندین افسانه سعی در بازگوئی تاریخچه آئین ولنتاین دارند.
روز ولنتاین-در صده سوم میلادی که مطابق میشود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بودهاست بنام کلودیوس دوم. کلودیوس عقاید عجیبی داشتهاست از جمله اینکه مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن میکند. کلودیوس به قدری بیرحم وفرمانش به اندازهای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. اما کشیشی به نام والنتاین (والنتیوس)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری میکرد. کلودیوس دوم از این جریان خبردار میشود و دستور میدهد که والنتاین را به زندان بیندازند. والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان میشود. با توجه به آنچه که در افسانه آمده کشیش ولنتاین برای او نامهایی نوشته و آنها را با نوشتن «از طرف ولنتاین تو» (From Your Valentine) امضاء کرده است، اصطلاحی که تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته و به وفور بر روی کارتهای ولنتاین مشاهده میشود. سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق بر خلاف قانون کلودیوس دوم اعدام میشود. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق میدانند و از آن زمان ولنتاین تبدیل به نمادی برای عشق شده است.
هدیه روز ولنتاین :
در کشورهای اروپایی و امریکائی دادن شکلات به عنوان هدیه روز ولنتاین از شهرت خاصی برخوردار است. تزئین شکلات و پختن انواع ان نیز از آداب روز ولنتاین به شمار میرود. از نظر علمی هم ثابت شدهاست که خوردن شکلات دات یا همان سیاه میزان عشق را در انسان بالا میبرد البته نه مصرف بی رویه ان.
تاریخچه سپندارمذگان:(ولنتاین ایرانی)
ولنتاین ایرانی :در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بودهاست. در تقویم ایرانی دقیقا مصادف است با ۵ اسفند که در گاهشماری کنونی برابر است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها 4 روز پس از روز ولنتاین. این روز سپندارمذگان یا «اسفندارمذگان» نام داشتهاست.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است که ایرانیان باستان این روز را روز بزرگداشت زن و زمین میدانسته اند. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان “روز عشق” به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بعنوان مثال روز اول “روز اورمزد”، روز دوم، روز بهمن معنی “سلامت، اندیشه” که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی “بهترین راستی و پاکی” که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی “شاهی و فرمانروایی آرمانی” که خاص خداوند است و روز پنجم “سپندار مذ” بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند.
سپندارمذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا میکردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه میدادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت میکردند. اخیرا گروهی از دوستداران فرهنگ ایرانی پیشنهاد کردهاند که به منظور حفظ فرهنگ ایرانی سپندارمذگان بجای ولنتاین به عنوان روز عشق گرامی داشته شود.
جشن سده مانند نوروز و مهرگان از جشنهای بزرگ ایرانیان بوده و پیوند ویژهای با «آتش» دارد. از روزگاران باستان تاکنون این جشن در دهمین روز بهمنماه که صدمین روز از زمستان بزرگ(زمستان بزرگ از یکم آبانماه آغاز میشده است) برگزار شده است. آنان بر این باور بودند که پس از این روز از سرمای زمستان آرامآرام کاسته خواهد شد.
از اینرو در روزِ جشن، به دشت و صحرا رفته، هیزم و خار فراهم آورده و با فرارسیدن شب و پایین رفتن آفتاب، آتش بزرگی افروخته و همگان در پیرامون آن دستدردست هم به نیایش و شادی میپرداختند. گردهماییای که همازوری را میرساند. همازوری در اینکه، همهی انسانها دارای سرچشمهای واحد هستند.

در چهارم دی ماه 1306 در شهرستان بم به دنیا آمد. پدرش " لطفعلی رفیعی " از خوانین بم و نماینده ی دوره ی چهاردهم مجلس از بم بود(1324-1322ش.) . خانواده ی رفیعی هم از همین تاریخ ساکن تهران شدند . داریوش دوران دبیرستان را دردبیرستان های ایرانشهر و البرز تحصیل میکرد؛ اما تحصیل را رها کرد و به دنبال علاقه اش یعنی موسیقی رفت . تعلیمات موسیقی را نزد استاد بدیع زاده فرا گرفت و در 1327ش. به رادیو راه یافت. صدای داریوش حزن و گرفتگی خاصی داشت که هر شنونده ای را مجذوب میکرد. طولی نکشید که نام داریوش سر زبان ها افتا د . آهنگ های او را مجید وفادار میساخت و اکثر ترانه های به یاد ماندنی داریوش حاصل کاراین آهنگساز بزرگ است .
فرخش باد و خداوند فرخنده کناد عيد فرخنده و بهمنجه و بهمن ماه
جشن بهمنگان برابر است با: روز دوم از ماه باستانی(زرتشتی) بهمن که «بهمن» روز نام دارد (برابر با 26دی ماه) و ویژه امشاسپند بهمن است.
برابر نوشتههاى اوستا، اهورامزدا داراى فروزه هاى نيك بيشمار است كه از ميان آنها شش ویژگی برگزيدهترند كه به هر يك از اينها امشاسپند مىگويند. بهمن نخستین و برترين امشاسپند است. بهمن به معني انديشهينيك است.ایرانیان باستان و زرتشتیان کنونی، به مناسبت اين که امشاسپند بهمن در جهان مادی نگهبان چهارپايان سودمند است، در روزبهمن از گوشت خوردن پرهيز می کنند.
ابوريحان بيرونى در آثارالباقيه دربارهي جشن بهمنجه چنين مىنويسد: «روز دوم آن، روز بهمن، عيد است كه براى توافق دو نام آن را بهمنجه ناميده اند؛ بهمن نام فرشته موكل بر بهايم است كه بشر به آنها براى عمارت زمين و رفع حوايج نيازمند است.»
امشاسپند «بهمن» فرشته پاسدار «حيوانات» و نگهدارنده «سلامت انديشه» در آدمى است.
همچنین جشن بهمنگان جشن پدران و مردان آزاده، نیکاندیش و درست كردار است.
بسيارى از دانشمندان و پژوهشگران؛ دين زرتشت را نخستين دينى مىدانند كه به پاسداری از محيط زيست توجه كرده است. باور و کردار ايرانيان در پاك نگهداشتن آب، خاك و آتش همواره زبانزد يونانيان و ديگر مردم جهان بوده است.
ايرانيان باستان همه ساله به مناسبت جشن «بهمنگان» يا «بهمنجه»، بيش از هر جشن و آیين ديگرى به رعايت حقوق حيوانات و پرهيز از خوردن گوشت آنها، توجه میکردند. اگرچه برخى از آیینهای اين جشن زيبا، از ياد رفته و به ما نرسيده، ولى خوشبختانه بخش بسياري از آن به وسیله نوشتههای تاريخنگاران و نويسندگانی همچون ابوريحان بيرونى، اسدى توسى، فرخى، منوچهرى و... در گذر زمان از ياد نرفته است. چنان كه از اين آثار برمىآيد، اين جشن تا پيش از حتازش مغول در ايران بهگونهاي فراگير انجام ميشده و آیینها و تشريفات آن ميان مردم گسترش داشته و حتا پس از آن روزگار نيز به گونهای پراكنده برگزار مىشده است.
رعايت حقوق جانوران تا سدهها چنان در ميان ایرانیها و در اثر آموزش ایرانیان در میان مردم سرزمينهای دور و نزدیک ريشه دوانده بود كه جزيى جدانشدنى از فرهنگ مردم به شمار مىآمد و همه مردم در آیينهای گوناگون پايبندى خود را به اين فرهنگ شکوهمند نشان مىدادند و در نهادينه شدن آن كوشا بودند. به هر بهانه و به هر مناسبتی، در هر جشن و آیينى دلبستگی خود را به اين باورها بروز مى دادند.
در اين روز كه برپايهي تقويم رسمى امروزى برابر با ۲۶ دى ماه است، ايرانيان در آيين این جشن، از آش و خوراكهاى گياهى همچون نان و پنير و سبزى، شير و شربتهاى گياهى بهره ميبردند و در خانهي بزرگان و بسيارى از خانوادهها ديگ آشى آماده و مهمانى برپا بوده است.
بهمن نماد سپیدی و پاکی است. مردم با پوشیدن لباس سفيد در این روز، بيزارى خود را از هرگونه ناپاكى و پليدى، خونريزى و كشتار و آزار حيوانات نشان داده و با دستههاى گل سفيد به ديدار يكديگر مىرفتند.
نشان ويژه اين روز «خروس» بود، چرا که باور داشتند از ميان حيوانات خروس است كه همانند سروش با بانگ هشدار دهنده و بيداركننده خود نويدبخش روزى روشن با انديشهاى روشن، نیک و پاک است.
جشن بهمنگان جشن بزرگی است. در كتاب اوستا آمده است:
«مىستاييم... روانهاى چهارپايان را كه مايه زندگى ما هستند كه ما براى آنهاييم و آنها براى مايند. روانهاى جانوران سودمند دشتى را مى ستاييم(هات ۳۹) آبهاى روان و مرغ پران را مىستاييم ... (هات ۴۹) همه جانوران آبى و زمينى و پرنده و رونده و چرنده را مىستاييم. خواستار ستايش روان جانوران آبزى، جانوران زمينى، پرندگان، جانوران دشتى و چرندگان را ...».
تاریخ پشتیبانی از حيوانات در ايران به بيش از دوهزار سال پیش از ميلاد مسيح مىرسد و در دادنامههای آن زمان آمده است كسانى كه حيوانات را نگهدارى كرده و از آنها كار سخت مىكشند، بايد سزای رفتار خود را ببینند. در اوستا نشانههاى بسياري درباره آفرینش جانوران آمده است. در كتاب تاريخ پزشكى ايران باستان، از گفتهي اوستا آمده: «بر باورمندان آیین پاکی و راستی شایسته است كه به هر موجود باردارى خواه دوپا و خواه چهارپا به يك چشم بنگرند.»
غلامرضا تختی در ۵ شهریور ۱۳۰۹ در محلهٔ خانیآباد در جنوب تهران به دنیا آمد. او دو برادر و دو خواهر داشت که همهٔ آنها از وی بزرگتر بودند. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان حکیم نظامی تهران گذراند و پس از گذراندن اول متوسطه در دبیرستان منوچهری تهران ترک تحصیل کرد. تختی همراه کار، به ورزش زورخانهای و کشتی نزد پهلوان سید علی میپرداخت. او در سال ۱۳۲۷ به خدمت سربازی رفت و در ۲۵ مهر همان سال در اداره راهآهن استخدام شد. وی سابقهٔ کار در شرکت نفت مسجد سلیمان را هم داشت.
شب چله را جشن مي گيريم نه براي درازاي تاريكيش بلكه براي آغاز روشنيش
در گاهنامهی ايرانی روز يكم دی ماه به نام جشن ديگان و شب پيش از آن به نام جشن شب چله نام گذاری شده است.
شب چله یا جشن زایش مهر، درازترین شب سال و شب زاده شدن دوبارهی خور {خورشید} و آغاز وارهی (فصل) زمستان و آغاز دگرگشت (انقلاب) زمستانی است، که یادگاری چندین هزار ساله و ارزشمند از نیاکان فرهیختهی ما به شمار میآید.
ایرانیان باستان هزاران سال پیش دریافتند که گاهشماری بر پایهی ماه {سال قمری} نمیتواند گاهشماری درستی باشد، پس گاهشماری خود را بر پایهی ويهِچ {در پهلوی به حركت ستارگان ويهِچ گويند.} خور {خورشید} بنا نهادند.
ایشان رهروی خور {خورشید} را در آبامهای (برجهای) آسمان اندازهگیری کردند و برای هر آبامی نام ویژه گذاشتند و دریافتند که در آغاز پاییز و بهار روز و شب برابر است پَن (ليكن) آغاز تابستان برابر با بلندترین روز و آغاز زمستان برابر با بلندترین شب سال است. سپس آنان گاهشماری خود را بر پایهی چهل روز یا چله گذاشتند و سال را به 9 چله {ماه} بخش كرند. سپس در زمان داریوش بزرگ این چهل روز به سی روز كاهش یافت و دوازده ماه پدید آمد که سنجیدهترین گاهشماری جهان و همآهنگ ترین با نهاد (طبیعت) است که در اينجا شب چله برابر با دگرگشت (انقلاب) زمستانی است.
از این رو زمستان به دو چله کوچک و بزرگ بخش میشود. چله بزرگ از یكم دی ماه تا 10 بهمن ماه است و چله کوچک از 10 بهمن ماه تا 20 اسپند ماه {يا سپند ماه} است که جشن چله، شب نخست چله بزرگ است.
یادآوری میشود كه در فرهنگ ایران همیشه شمارهی چهل مانند شمارههای هفت و دوازده، سپند (مقدس) بوده است. واژههای چله نشستن، چل چلی و در تبرستان واژههای پیرا چله، گرما چله نشانهی ارجمندی این مَر (عدد) در فرهنگ ایرانی است.
پس، از دیدگاه اخترشناسی شب چله بلندترین شب سال است، و روزها کم کم بلند و شب ها کوتاه می شوند و آغاز روشنایی است، از همین روی ایرانیان این شب را شب زایش شید (نور) نامیدند که در افسانههای ایران باستان شب زایش مهر در سپهر است و ماه به دلدادگی مهر این شب را به درازترین دیدار خود با خور {خورشید} دگرگون میكند که جشن پیدایش مهر است.
جشن زایش مهر جشنی آریایی است كه همراه با كیش مهر از ایران به روم و بسیاری دیگر از کشورها رفت. شب چله برابر با 21 دسامبر كنونی،
زاد روز فرشتهی مهر و نخستین روز سال نو به شمار میآمده است.
در این روز جشن زایش مهر برگزار میشد. چهارسد سال پس از زایش عیسی مسیح، کلیسا جشن زایش مهر
را به جای زاد روز عیسی پذیرفت، زیرا زمان درست زایش عیسی مسیح آشكار نبود ولی در پی لغزش شمارگری، این روز به 25 دسامبر {كریسمس} جابجا شد.
از این رو است که تا امروز بابا نوئل با جامه و کلاه مُغان ايرانی نمایان میشود که رنگ سرخ برگرفته از زایش مهر و روشنایی در این روز است.
درخت سرو یا كاج و ستارهی بالای آن هم یادگاری از کیش مهر و فرهنگ ایرانی است. درسدهی هیجدهم "نوتران" آلمانى با پیروی از درخت شب چلهی ایرانیان، درخت كریسمس را به نماد آذینی شب زادروز عیسی مسیح در آورد. ایرانیان باستان در شب چله درخت سبزى را همانند سرو آذین می بستند كه نشانهی سبزى همیشگى باشد، به مانك (یعنى) روز زایش وآفرینش مهر.
یهودیان ایرانى ساكن كشورهاى دیگر نیز شب چله را با نام جشنوارهی درخت (فستیوال درخت) جشن مى گیرند.
این جشن در روسیه نیز از دیر باز با آیین ویژهای برگزار می شده است و هنوز در میان روستاییان برگزار میشود.
واژهی "دئو" در اوستايی و سانسكریت به مانك (معنی) روشنایی است كه در پارسی نو به “دی” دگرگون شده است كه هم ريشه با Day در انگلیسی و Diدر فرانسوی به مانك روز و روشنایی است.
واژهی " دئوشو" اوستایی به مانك (معنی) دادار، آفریدگار یا اورمزد كه همه نام خداوند است و در اوستا بیشتر به جای واژهی اهورامزدا به كار رفته شده است. از همین روی نام این ماه را "دی" نامیدند چون "دی" نام آفریننده است، كه سپس به آفرینندهی شید (نور) نامی شد. که "شو" برابر با همان "شيد" در پارسی است كه به تازی "نور" گويند است.
شيد (نور) و روشن كردن آتش در آتشكدهها نزد ايرانيان تنها نمايندهی پاكی و روشنايی روان و نیکی بوده است كه سپس همين نماد شيد (نور) از آيين ايرانی به ديگر آيين رفته و در همهی دينها همچو شايورد شيد (هالهی نور) و افروختن شماله (شمع) و... نمايان گرديده است. خنده دار اينجا است كه همانانی كه اين نماد را از ما گرفتند به ما انگ آتش پرستی زدند.
در ماه دی چهار بار جشن دیگان در روزهای اورمزد، دی به آذر، دی به مهر و دی بدین برگزار می شود، كه از همه والا تر جشن روز اورمزد است. این روز در ایران باستان كه نخستین جشن دیگان است به نام "اورمزد و دی ماه خرم روز" یا جشن دیگان نامیده شده است. زرتشتیان همچنین این روز را چیرگی روشنایی بر تاریکی یا پیروزی اهورامزدا بر اهریمن به شمار می آورند.
در این روز پادشاه هان، فرمانروایان و استانداران دیدار همگانی با مردم می داشتند.
می ستاییم مهر را
آنکه از آسمان بر فراز برجی پهن
با هزاران چشم بر ایرانیان می نگرد
نگاهبان زورمندی که هرگز خواب به چشم او راه نیابد
آن که مردمان را از نیاز و دشواری برهاند
"اوستا - مهر یشت"
ایرانیان باستان همواره شیفتهی شادی و جشن بودهاند و این جشنها را با روشنایی و شید (نور) می آراستند. آنان خور {خورشید} را نماد نیکی میدانستند و در جشنهایشان آن را ستایش میکردند. در درازترین و تیرهترین شب سال، ستایش خور نماد دیگری می یابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، چشم به راه برآمدن خور و سپیده دم مینشستند تا آن را ستایش کنند.
در این شب خانواده های ایرانی پیرامون كت (کرسی) یا هیمه سوز (شومینه) گرد هم می آیند و میوه هایی مانند انار "نماد میوه ایرانی"، هندوانه آجیل لَرك و شیرینی می چینند و همه تا پاسی از شب، این شب را با داستان سرایی و شادی و خرمی می گذرانند. یادآوری میشود سرخی انار و هندوانه نشان روشنایی و زایش مهر است. همچنين انار نماد ميوهی ايرانی است.
شب چله تون فرخنده باد،
ایدون باد،
خورشيد: به مانكSun light است، خور برابر با Sun و شيد برابر با Light است. كه در پارسی به نادرستی به خود خور گويند.
يادآوری میشود كه واژهای یلدا سُریانی و به مانك (معنی) زایش است.
منبع : تارنمای همازور
استاد ابوالحسن صبا موسيقيدان نامدار ايران زمين 29 آذر ماه سال 1336 خورشيدي درگذشت.
وي در 1281 به دنيا آمده بود. استاد صبا مدرس هنرستان موسيقي ايران در همه رشته هاي موسيقي مهارت و نبوغ داشت. او يك موسيقي شناس برجسته بود و روي موسيقي ملي و محلي ــ قديم و جديد ــ ايران كار كرد (كاري كه بعدا تاجيكها انجام داده اند). استاد صبا مقدمات كار جمع آوري ترانه هاي محلي ايران را فراهم ساخته بود كه عمر پربارش به پايان رسيد و پس از او كسي ديگر اين كار را دنبال نكرد و ميهن ما از معدود كشورهاي جهان است كه ترانه هاي محلي آن كه پاره اي قدمت چند صد ساله دارند جمع آوري نشده اند و بعضي از آنها در شرف انقراض و از ياد رفتن هستند، و اين ميراث ملي از دست خواهد رفت.
استاد صبا در عين حال يك پژوهشگر بزرگ در علم و هنر موسيقي بود و تحقيقات فراوان از او باقي مانده است.
17 دسامبر سال 1903 در صحراي «كيتي هاك» ايالت كاروليناي شمالي آمريكا برادران رايت (ارويل و ويلبر رايت) هواپيمايي را كه در كارگاه دوچرخه سازي شان بر پايه استفاده از مقاومت هوا ساخته بودند به پرواز در آوردند كه به عنوان نخستين پرواز بشر با هواپيما ثبت شده است. پرواز بشر با بالون هوای گرم در چهارم ژوئن 1783 صورت گرفته بود. این بالون توسط دو برادر فرانسوی ـ ژاک و ژوزف مون گلفیه ـ ساخته شده بود. بالون ساخت این دو برادر در نوامبر و دسامبر آن سال چند مسافررا هم حمل و در ارتفاع 500 متری با سرعت 22 کیلومتر در ساعت پرواز کرده بود.
برادران رايت 18 دسامبر، و يك روز پس از نخستين پرواز كه پيروزمندانه بود، از دولت آمريكا خواستند كه اختراع آنان را خريداري كند. وزارت جنگ آمريكا مامور بررسي اين درخواست شد و پس از مذاكره و مشاهده اختراع، تصميم گرفت براداران رايت را به خدمت بگيرد و كمك مالي به تكميل اين صنعت بكند.
16 دسامبر سال 1916 گريگوري راسپوتين Grigori Y. Rasputin مرد مرموز و مقتدر دربار تزار روسيه به دست دو تن از اشراف اين كشور كه گمان برده بودند وي در جهت منافع آلمان گام بر مي دارد و مسئول تلفات نيروهاي روسيه در جبهه هاي جنگ است كشته شد و جسدش را به رودخانه افكندند. اين دو تن كه مي دانستند راسپوتين علاقمند به ديدن زنان زيبا است اورا به اين ترتيب فريب داده و به قتلگاه كشانده بودند.
راسپوتين كه يك كشيش سيبريايي بود نخست به عنوان درمان سردرد درمان ناپذير تنها پسر تزار به كاخ او راه يافته بود و بعدا با استفاده از ضعف نفس نيكلاي دوم و حمايت همسر تزار، در دربار روسيه صاحب نفود و قدرت وسيع شده بود و امور دولتي را قبضه كرده بود. روس ها به تدريج نسبت به كارهاي راسپوتين دچار شک و سوء ظن شده بودند و همين بدگماني به قتل او انجاميد.
لودويگ وان بتهوون Ludwig van Beethoven موسيقيدان معروف آلماني 16 دسامبر سال 1770 در بن به دنيا آمد، 57 سال عمر كرد و 26 مارس 1827 فوت شد. مورخان به جاي زادروز، روز غسل تعميد او در کليساي مربوط را ذکر کرده اند که 17 دسامبر بود. وي آثار گرانبهايي از خود به يادگار گذارد. بتهوون تحصيلات موسيقي را در وين تكميل كرد.
بتهوون علاوه بر ساختن هاي آهنگهاي فراوان و معروف، در نواختن پيانو و ويلن مهارت فراوان داشت، ولي از نظر شخصي مردي بد خلق و خوي توصيف شده است.
منبع : انوشيروان کيهاني زاده
به به نوشته قريب به اتفاق كرونيكلر ها، مشرف الدين مصلح ابن عبدالله ــ سعدي شيرازي ــ نهم دسامبر سال 1292 ميلادي در زادگاه خود شهر باستاني شيراز وفات يافته است. يكي ــ دو تن ديگر درگذشت سعدي را سال 1290 ميلادي ذكر كرده و نوشته اند كه وي بسال 1210 ميلادي در شيراز به دنيا آمده بود. او كه درنوجواني شيراز را براي ادامه تحصيل در نظاميه بغداد (دانشكده اي كه خواجه نظام الملك توسي ساخته بود) ترك كرده بود تا سال 1256 (46 سالگي) به زادگاه خود بازنگشت و در اين مدت از عراق امروز، سوريه قديم (شامل لبنان و جنوب غربي تركيه)، مصر، حجاز و قسمتهايي از آناتولي ديدار كرده و در طرابلس لبنان به دست صليبيون اسير شده بود كه او را به نوشته خودش «به كار گل بداشتند» يعني عملگي در ساختن بناء به او تحميل شده بود، كه در اينجا توسط يك تاجر بازخريد و آزاد شد. سعدي كه اين نام او از اسم سعد ابن زنگي حكمران وقت فارس گرفته شده است در سال 1257 بوستان و سال بعد گلستان را به پايان رسانيد.
|
منبع : انوشيروان کيهاني زاده
منبع : امردادنیوز |
![]() |
كوروش بزرگ بنياد گذار ايران 530 سال پيش از ميلاد در اينجا كه وصيت كرده بود دفن شد |
كوروش بزرگ بنياد گذار ايران هفتم دسامبر سال 539 پيش از ميلاد ضمن ديدار از معبد اصلي شهر بابل و اداي احترام نسبت به آن، در همين جا خطاب به همراهانش اعلام داشت كه در هرجاي دنيا كه بميرد بايد جسد او را به پاسارگاد پارس منتقل و در آنجا دفن كنند. اين بيان کوروش در تاريخ تحت عنوان "وصيت کوروش" ضبط شده است. کوروش با اين که زرتشتي بود به اديان ديگر که پيروان داشتند و نزد آنان مقدس بودند احترام مي گذارد.
وي در همين روز «زروبابل» را به رياست بيش از چهل هزار يهودي كه آنان را از اسارت بابلي ها آزاد كرده بود برگماشت تا به اورشليم بازگرداند و به حد كافي سرباز محافظ و پول در اختيار گذارد تا اورشليم و معابد ويران شده يهوديان را بازسازي كنند. بسياري از اين يهوديان از پنجاه سال پيش از آن در اسارت دولت بابل بودند. يهوديان آزاد شده سال 538 پيش از ميلاد به ديار خود رسيدند. كوروش 29 اكتبر سال 539 پيش از ميلاد اعلام داشته بود كه ماموريت او براي آزاد كردن آسياي غربي و الحاق اين مناطق به جامعه مشترك المنافع ايران پايان يافته است و بايد نوروز را در پارس باشد. كوروش پس از تصرف بابل، دستور نوسازي بندر صيدا (واقع در لبنان فعلي) را كه به دست بخت النصر امپراتور بابل ويران شده بود به هزينه ايران صادر كرد.
![]() |
تصوير مهرداد يکم بر سکه اش |
امروز همزمان است با سالروز درگذشت استاد غلامحسین بنان و از سویی دیگر صد سالگی مردی که شناسهی تمام و کمال موسیقی ایران است. بزرگمردی که هنوز نام گرانش بر تارک هفت آسمان پرفروغ موسیقی و هنر ایرانزمین میدرخشد و بر بلندای آن همچون اختری یگانه پابرجا و استوار نورافشانی میکند این وادی عشق و همایون و شهناز را.
استاد بنان در 10 اردیبهشتماه ۱۲۹۰ خورشیدی در قلهک تهران زاده شد. خوانندهای که از سال ۱۳۲۱ تا دههی ۵۰ در زمینهی موسیقی ملی ایران کارهای بسیار و البته ماندگاری انجام داد از شش سالگی خوانندگی و نوازندگی ارگ و پیانو را آغاز کرد و در این راه از راهنماییهای مادرش که پیانو را بسیار خوب مینواخت بهرهها گرفت. نخستین استاد او پدرش بود و دومین استاد، مرحوم میرزا طاهر ضیاء ذاکرین رثایی و سومین استادش مرحوم ناصر سیف بودهاند.
علي اكبر دهخدا رجل فرهنگي ـ سیاسی ايران و مولف فرهنگ دهخدا ساعت شش و نیم بعد از ظهر هفتم اسفند 1334 در 78 سالگی درخانه اش در تهران درگذشت و خبر آن با ذکر کارهایی که برای وطن کرده بود روز بعد و تا چند روز در رسانه های وقت انتشار یافت. دهخدا که در سال 1258 هجری خورشیدی در محله سنگلج تهران به دنیا آمده و والدین او قزوینی بودند پس از انجام تحصیلات و دو سال اقامت در اروپا بکار نوشتن در روزنامه صور اسرافیل پرداخته بود. محمدعلی شاه که نیش قلم دهخدارا متوجه خود دید، نخست اورا تهدید به اعدام کرد و چون نتیجه نگرفت در سال 1287 به تبعید خارج از وطن فرستاد که نخست در فرانسه و سپس در سویس اقامت گزید و به نوشتن مقاله و ضدیت با استبداد ادامه داد. وی دربازگشت به وطن به نمایندگی از شهر کرمان به مجلس رفت و بموازات کار مجلس به روزنامه نگاری ادامه داد و در چند روزنامه ازجمله روزنامه مجلس مطلب می نوشت. طنزهای او تحت عنوان «چرند و پرند» کهنه شدنی نخواهند بود. مقالات حساس را به نام «دخو» امضا می کرد.
دهخدا طرح لغتنامه را که با دهها جلد بزرگترین فرهنگ لغات به زبان پارسی است در سال 1293 تهیه کرد و به تصویب وزارت معارف (فرهنگ) و سپس مجلس رسانید تا به هزینه دولت چاپ شود و (همانند کشورهای دیگر که حامی انتشار کتابهای رفرنس هستند) یک سازمان بوجود آید تا دائما آن را تکمیل کند. وی دکتر محمد معین (1297 – 1350) استاد ادبیات فارسی را جانشین و وصیّ خود در تکمیل لغتنامه قرارداد زیرا که نگران بود پیش از اتمام این مجموعه، فوت کند. آخرین جلد لغتنامه در سال 1359 به زیر چاپ رفت. این لغتنامه که در «سی. دی.» هم قرارگرفته بصورت آنلاین و رایگان در دسترس مخاطبان در سراسر جهان است.
هوگو افكار فلسفي ــ اجتماعي خود را درقالب داستان منعكس مي ساخت. ساده زيستن و شاد بودن را تشويق مي كرد و اندوه و بينوائي را شايسته انسان نمي دانست. وي مشكلات اجنماعي و سياسي پس از انقلاب را درك و منعكس كرده است . هوگو در بينوايان نوشته است كه عشق به مردم و مردمدوستي ، انسان را به خدا نزديك مي سازد. هوگو از دوستداران ناپلئون بود. منبع : دکتر انوشیروان کیهانی زاده |
منبع : دکتر انوشیروان کیهانی زاده |
چهارم اسفند1299 (23 فوريه 1921) سلطان احمدشاه قاجار همراه با صدور اعلاميه اي حكم رياست الوزرايي سيد ضياءالدين طباطبايي يزدي و سرداري سپه ژنرال رضاخان را صادر كرد. تيپ قزاق روز پيش از آن (سوم اسفند) تهران را متصرف شده بود و فتح الله اكبر (سپهدار رشتي) رئيس الوزراء به سفارت انگلستان كه اين دولت خود حامي كودتا بود پناه برده بود!.
![]() |
سرهنگ علي خان |
![]() |
سيدضياء پيش از كودتا عبا و عمامه را برداشت |
![]() |
ژنرال رضاخان در روز كودتا |
راي دادگاه جنايي تهران سي ام بهمن 1322 (19 فوريه 1944) درباره متهمان به قتل زندانيان سياسي با تزريق آمپول هوا و وسائل ديگر صادر شد. اين وقايع زندان، پيش از شهريور 1320 (اشغال نظامي ايران) و تغيير رئيس کشور روي داده بود. طبق حكم دادگاه جنايي تهران، پزشك احمدي (پزشك زندان) به اعدام و سرپاس[سرتیپ پلیس] مختاري كه در زمان ارتكاب اين قتلها رئيس شهرباني [پلیس کل کشور] بود به ده سال زندان محكوم شده بود. بقيه متهمان به شش سال زندان تا حبس ابد محكوم شده بودند. فرخي يزدي روزنامه نگار و سردار اسعد بختياري (جعفرقلي خان) دوتن از اين مقتولان زندان بودند. پزشك احمدي پس از اشغال نظامي ايران توسط نيروهاي انگلستان و شوروي، به عراق گريخته و در بغداد پنهان شده بود كه بعدا دستگير و به ايران مسترد گرديده بود.
جعفرقلي خان سردار اسعد در كابينه هاي متعدد وزير بود و هنگام بازداشت و انتقال به زندان قصر هم وزيرجنگ بود كه ناگهان و بدون مقدمه، به اراده رضاشاه دستگير شده بود. وي به همراه رضاشاه به مازندران رفته بود كه دربابل اورا دستگير كرده بودند. وي كه از مشروطه خواهان بنام بود توسط سرهنگ سياسي رئيس آگاهي پليس (تأمينات) به تهران منتقل و تحويل زندان قصر شده بود. تقريبا همزمان، به دستور رضاشاه عده اي از سران ايلهاي بختياري، بوير احمد و چهارلنگ نيز دستگير شده بودند كه دهم فروردين 1313 به حكم دادگاه نظامي اعدام شدند. گفته شده است كه در همين روز و در زندان قصر، سردار اسعد (معروف به سردار بهادر) با تزريق آمپول هوا توسط پزشك احمدي كشته شده بود. جعفرقلي خان كه هنگام مرگ 55 ساله بود پسر عليقلي خان بختياري بود. عليقلي خان بود كه با سواران خود از اصفهان به تهران آمده و با كمك مجاهدان گيلان و مازندران و افراد يپرم خان پايتخت را تصرف و محمدعلي شاه قاجار را كه راه استبداد درپيش گرفته بود بركنار كردند. درپي درگذشت عليقلي خان، لقب «سردار اسعد» به جعفرقلي خان داده شده بود. جعفرقلي خان كه مدتي هم استاندار كرمان بود در آغاز پادشاهي رضاشاه از دوستان نزديك او بود.
سرهنگ نيرومند يكي ديگر از متهمان پرونده قتلهاي مخالفان سياسي دولت وقت به حبس ابد محكوم شده بود. دادگاه جنايي تهران سرهنگ راسخ را هم كه از ماجرا آگاه بود و به قوه قضايي خبر نداده بود تا عدالت اجرا شود به جرم اختفاي جرم به شش سال زندان محكوم ساخت.
![]() |
Farrokhi Yazdi |
![]() |
(Jaafargholi Bakhtiari (Srdar As’ad) |
منبع : دکتر انوشیروان کیهانی زاده
چهار روز پس از تصويب مجلس شوراي ملي، ژنرال رضاخان پهلوي رسما خودرا فرمانده كل نيروهاي مسلح ايران اعلام داشت. مجلس شورا در جلسه 26 بهمن ماه 1303 (15 فوريه 1925) خود برغم مخالفت هواداران سلطان احمد شاه قاجار، فرماندهي كل قوا (نيروهاي دفاعيه و تامينيه) را از شاه وقت سلب كرد و به ژنرال رضاخان داد. در آن زمان رضاخان پهلوي رئيس الوزراء و وزيرجنگ بود.
در مصوبه پارلمان اضافه شده بود كه بدون راي مجلس اين سمت از ژنرال رضا خان سلب نمي تواند بشود.
هواداران احمد شاه که با اين مصوبه، بوي خطر را استشمام کرده بودند بعدا تلاش بسيار كردند كه سلطان احمدشاه را از اروپا به وطن بازگردانند كه موفق نشدند.