دست‌نویسی از شاهنامه‌‌ی فردوسی به نام «شاهنامه‌‌ی بایسنقری»

 گرداگرد هر برگ از این کتاب، با ریزه‌‌کاری بسیار جدول‌‌کشی شده است و میانه‌‌ی جدول‌‌ها را با آب طلا پُر کرده‌‌اند. جلد شاهنامه که از تکه‌‌های چرم نازک پوست بره و آهو است، هنر استاد قوام‌‌الدین تبریزی است که به فرمان بایسنقر از تبریز به هرات آمده بود تا به کار جلدسازی شاهنامه بپردازد. زر‌‌اندودی(:تذهیب) این اثر، یکی از بهترین و درخشان‌‌ترین نمونه‌‌های کتاب‌‌آرایی است و در چشم‌نوازی و فریبندگی، همپایی برای آن شناخته‌شده نیست. هر رویه از کتاب، شش ستون و یک جدول‌‌بندی دارد و خط‌‌های درون جدول‌‌ها از آب زر است. از نگاه هنر رنگ‌‌آمیزی و به کار بردن انواع رنگ‌‌های سرخ، سبز، قهوه‌‌ای، طلایی، آجری، سیاه، سفید و چند گونه آبی، بسیار استادانه است.

شاهنامه‌‌ی بایسنقری 346 برگ به خط نستعلیق و 22 مجلس (نقاشی مینیاتوری) دارد و در اندازه‌‌ی 38 در 5/26 (اندازه‌‌ی سلطانی) کار شده است. مینیاتورهای آبرنگ آن از درونمایه‌‌ی داستان‌‌های شاهنامه‌‌ی فردوسی الهام گرفته شده‌‌اند. در یک مینیاتور هم‌نشینی سرايندگان دربار محمود غزنوی تصویر شده است، در حالی‌‌که فردوسی در حال رفتن به سوی آن‌‌ها است. در تصویر دیگر، جمشید پیشدادی، برتخت زراندود نشسته است و در تصویری پُرنقش و نگار، بند کردن ضحاک به دست فریدون در برابر نگاه بیننده گذاشته شده است و در تصویرهای شکوهمند و هوش‌‌رُبای دیگر، رویدادهای شاهنامه صحنه‌‌آرایی شده‌‌اند.

بیت‌‌های ساختگی شاهنامه‌‌ی بایسنقری
با آن‌‌که شاهنامه‌‌ی بایسنقری از دید هنر کتاب‌‌آرایی و باریک‌‌بینی در کار و بهره‌‌گیری از رنگ‌‌های گیرا و چشم‌‌نواز، اوج هنر زیبایی‌آفرین استادان ایرانی است، اما متن و دیباچه‌‌ی آن کم‌ارزش است. تا بدان اندازه که استاد خالقی مطلق این دست‌نویس را که 58 هزار بیت دارد، از نگاه ویرایشی «یکی از بی‌‌اعتبارترین دست‌نویس‌‌های شاهنامه» می‌‌داند. فراهم‌‌آورندگان شاهنامه‌‌ی بایسنقری با آن‌‌که در دیباچه‌‌ی کتاب ادعا کرده‌‌اند که به سنجش چند دست‌نویس شاهنامه پرداخته‌‌اند، اما در نوشتن بیت‌‌های ساختگی و افزودن بر شمار بیت‌‌های شاهنامه، نهایت بی‌‌سلیقگی را به‌کار برده‌‌اند. از این‌‌رو ارزش شاهنامه‌‌ی بایسنقری تنها به هنر کتاب‌‌آرایی و مینیاتورهای آن است و ارزشي در کار ویرایش شاهنامه ندارد.
از همه ناگوارتر، دیباچه‌‌ی آن است که آکنده از افسانه‌‌ها و داستان‌‌های بی‌‌پایه و ساختگی درباره‌‌ی فردوسی و چگونگی سرایش شاهنامه‌‌ی اوست. آن داستان‌‌ها با آن‌‌که با واقعیت‌‌های تاریخی سازگاری ندارد، اما تا روزگار قاجار یگانه سرچشمه‌‌ی‌(:منبع) شناخت فردوسی گمان برده می‌‌شد.

بایسنقر کیست؟
شاهنامه‌‌ای که بدین‌‌گونه پدید آمد، نتیجه‌‌ی هنرپروری و ادب‌‌دوستی شاهزاده بایسنقر میرزا، نواده‌‌ی تیمور گورکانی، است. پدر بایسنقر- شاهرخ- فرمانروایی نامدار بود و فرهنگ و هنر ایران را می‌‌شناخت. از این‌‌رو بایسنقر و دیگر فرزندانش را برانگیخت تا هنر بیاموزند و با فرهنگ ایرانی آشنا شوند. بایسنقر در نوشتن خط ثلث از سرآمدان خوشنویسان بود. هنر برجسته‌‌ی او را در نمونه‌‌ خطی که از او بجا مانده است، می‌‌توان شناخت. اما این شاهزاده‌‌ی هنردوست، که پشتیبان هنرمندان و دانشوران شناخته می‌‌شد و بسیارانی برخوردار از بخشش‌‌های او بودند، در میگساری مرز و اندازه‌‌ای نمی‌‌شناخت. از این‌‌رو در پي زیاده‌‌روی در مي‌خواري در سال 837 مهی، درگذشت؛ در حالی‌‌که تنها 35 سال از زندگی او و پنج سال از کتاب‌‌آرایی شاهنامه‌‌اش سپری شده بود.

دستبردی که به سرانجام نرسید
شاهنامه‌‌ی بایسنقری اکنون در کتابخانه‌‌ی کاخ گلستان نگهداری می‌‌شود. این کتابخانه در زمان فتحعلیشاه قاجار بنیان‌گذاری و به نام «کتابخانه‌‌ی شاهنشاهی» نامیده شد. اما پس از آن، در روزگار ناصرالدین‌‌شاه قاجار به «کتابخانه‌‌ی سلطنتی» دگرگوني نام داد. ناصرالدین شاه در سراسر زمان پادشاهی‌‌اش، ریاست کتابخانه را بر دوش داشت. در زمان جانشین او- مظفرالدین شاه قاجار- مرد دون‌‌مایه‌‌ای به نام میرزاعلی لسان‌‌الدوله به ریاست کتابخانه و کتابدار‌باشی آنجا برگزیده شد. لسان‌‌الدوله در همه‌ي دوره‌‌ای که این وظیفه را داشت، دست به غارت و چپاول بسیاری از دستنویس‌‌های کتابخانه زد. سیاهه‌‌ای از کتاب‌‌های فراوانی که او از کتابخانه بیرون برده بود، اکنون در دست است. اما خوشبختانه شاهنامه‌‌ی بایسنقری از دست درازی‌‌های او گزندی ندید. با این همه در سال 1306 خورشیدی (در آغاز پادشاهی رضاشاه پهلوی) با همه‌‌ی مراقبت‌‌هایی که از این اثر گرانبها می‌‌شد، برای زمان کوتاهی به‌دست سوداگران بیرون برده شد و سر از اصفهان در آورد. اما با پی‌‌گیری‌‌های حکمران اصفهان- فرج‌‌اله بهرامی- شاهنامه‌‌ی بایسنقری بازیافت و به کتابخانه‌‌ی سلطنتی بازگردانده شد.
سندی که گزارش چگونگی این دستبرد و بازگشت شاهنامه‌‌ی بایسنقری به کتابخانه‌‌ی سلطنتی را روشن می‌‌سازد، منتشر شده است. برپایه‌‌ی این گزارش، الیاس نامی، شاهنامه را از کتابخانه بیرون می‌‌بَرد و آن را در اصفهان به بهای 9500 تومان به پیشکار مالیه و یک تن عتیقه‌‌فروش واگذار می‌‌کند تا از ایران خارج و به اروپا بُرده شود. اما بر اثر پیگیری «اداره‌‌ی نظمیه‌‌» اصفهان، ربایندگان به دام می‌‌افتند و در امرداد 1306 شاهنامه‌‌ی بایسنقری از آن‌‌ها بازپس گرفته می‌‌شود. این گزارش برای آگاهی تیمورتاش- وزیر دربار- نوشته شده است.
محمدرضا نصیری که این سند را منتشر کرده است، می‌‌نویسد که در گزارش نظمیه‌‌ی اصفهان نامی از شاهنامه‌‌ی بایسنقری بُرده نشده است. اما همه‌‌ی نشانه‌‌های شاهنامه‌‌ای که در گزارش آمده است، برابر با ویژگی‌‌های شاهنامه‌‌ی بایسنقری است. بدین‌‌گونه شاهنامه‌‌ی بی‌‌مانند و گرانبهای بایسنقری از دستبرد تاراج‌‌گران زیانی ندید و به جای نگهداری آن بازگردانده شد. این نیز گفتنی است که در سال 1350 چاپ عکسی از شاهنامه‌‌ی بایسنقری منتشر شد که اکنون بسیار نایاب است.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب