جشن سده، روشن‌کردن فروغ اهورایی در دل

 بعضی دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد می‌دانند. ابوریحان بیرونی می‌نویسد: «سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفته‌اند که هرگاه روزها و شب‌ها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد بدست می‌آید و برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث - پدر نخستین - درست صدتن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند و برخی برآنند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده: “شمار فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید. ”»


نظر دیگر اینکه سده معروف، صدمین روز زمستان از گاه‌شماری میترایی است. در تقویم کهن ایرانیان مهرآیین زمستان ۱۵۰ روزه و تابستان ۲۱۰ روزه بوده‌است. از ابتدای زمستان (اول آبان ماه) تا ۱۰ بهمن که جشن سده‌است صد روز، و از ۱۰ بهمن تا نوروز و اول بهار ۵۰روز و ۵۰شب بوده‌است. و به علت اینکه از این روز به بعد انسان به آتش دست پیدا کرده‌است شب هم مانند روز روشن و گرم و زنده‌است شب‌ها هم شمرده می‌شوند.

ایرانیان، مهار آتش را به هوشنگ‌شاه نسبت می‌دهند. هنگامی که وی با همراهانش از کوهی می‌گذشتند. ماری سیاه‌رنگ و بسیار بزرگ با چشمانی سرخ در سر راه آنان پدید آمد. سنگی که برای کشتن او پرت شد. سنگ به سنگ دیگری برخورد کرد و خاشاک نزدیک، ‌از اثر جرقه، آتش گرفت. و هوشنگ‌شاه، خدای را از این فروغ سپاس گفت. در شاهنامه این داستان به شیوایی به وسیله‌ی فرزانه‌ی توس آورده شده است:

نگه کرد هوشنگ با هوش و سنگ / گرفتش یکی سنگ و شد پیش جنگ

به زور کیانی رهانید زِ دست / جهانسوز مار از جهان جو بِجست

بر آمد به سنگ گران سنگ خرد / همان و همین سنگ بشکست خرد

فروغی پدید آمد از هر دوسنگ / دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ

نشد مار کشته ولیکن ز راز / پدید آمد آتش از آن سنگ باز

بگفتا فروغی است این ایزدی / پرستید باید اگر بخردی

شب آمد برافروخت آتش چو کوه / همان شاه در گرد او با گروه

یکی جشن کرد آن‌شب و باده خورد / سده نام آن جشن فرخنده کرد

ز هوشنگ ماند این سده یادگار / بسی باد چون او دگر شهریار

گمان می‌رود فرزانه‌ی توس خواسته است که با رمز و رازی مثال‌زدنی، نوید ازمیان رفتن اهریمنِ تاریکی و نادانی که نماد آن مارسیاه با چشمانی زرد است را به اندیشه‌ی خواننده برساند. در این داستان مار با ویژگی «جهانسوز» آمده است و از «دودِ دهان» وی که جهان را تیره گون می‌سازد، سخن رفته است. «جهانسوز مار» کنایه‌ای از بودن اندیشه‌های ویرانگر است و «دودِ دهان» استعاره‌ای از خود‌خواهی و خیره‌سری است که جهان و جهانیان را در کام سوزنده‌ی خویش می‌بلعد.

به هر روی از این داستان می‌توان این‌گونه برداشت کرد برای دور و مهارکردن اهریمن یا اندیشه‌های بد و نادرست، می‌بایست آتش و روشنایی اهورایی را در دلِ خود روشن کنیم و با دریافت این فروغ ایزدی و با اندیشه، گفتار و کردارِنیک، در راه آبادانی و شادمانی جهانیان کوشا باشیم.

دیدگاه دیگر درباره‌ی دیدن مار سیاه آن است که: ناممکن است که انسان آن روزگار تا آن‌زمان «مار» ندیده باشد. از این‌رو گمان می‌رود که «مار» همان آتش‌فشان باشد. در فرگرد یکم وندیداد و در فقره‌ی ۲ آمده است که در «آریاویج»، آتشفشانی بوده که به «اژی‌سرخ» نامور است و در کتاب «مینوی خرد» به‌نام «پتیاره‌ی مار» از آن یاد می‌شود.

دو چشم از بر سر چو دو چشمه‌ی خون / ز دود دهانش جهان تیره‌گون

بنابراین می‌توان گمان برد که نخستین بار آتش را از با افروختن چوبی به‌وسیله‌ی سیاله‌های آتشفشان به‌دست آورده‌اند.

در اوستا از هوشنگ با فرنام(:لقب) «پَرَذاتَ» یاد می‌شود. «ذات» معنی داد و قانون می‌دهد. ترجمه‌ی فارسی «پَرَذاتَ»، پیشداد است و بر وری هم معنی «داد ِ پیشین» یا «قانون نخست» را می‌رساند. البته روشن است چرا هوشنگ را به این فرنام می‌خوانند. زیرا که در آن روزگار خانه ساخته شد. نخستین مرزها به‌وجود آمد. و نگهبانی از مرزها و وسیله‌هایی که در خانه نگهداری می‌شود، ناگزیر خواستار قانون می‌شدند.

پس از چیره‌شدن شدن تازیان بر ایران این جشن ملی، کماکان برگزار می‌شده است. به گونه‌ای که در اصفهان و در روزگار «مردآویج زیاری» (سال ۳۲۳هجری مهی(:قمری)) جشنی باشکوه گزارش شده است. همچنین در پایان سده‌ی چهارم و در روزگار محمود غزنوی این جشن رونق بسیار داشته است. و «عنصری» که در یکی از این جشن‌ها بوده است آن‌را این‌گونه می‌شناساند:

سده جشن ملوک نامدار است / زافریدون و از جم یادگار است

سلطان مسعود هم این جشن را برگزار می‌کرده و «فرخی» در ستایش آن این‌گونه می‌سراید:

جشن سده و سال نو و ماه محرم / فرخنده کناد ایزد بر خسروِ عالم

و همچنین منوچهری که در سال ۴۲۰هجری مهی به خدمت سلطان مسعود درآمده، در قصیده‌ای می‌سراید:

آمد ای احرار شب جشن سده / شب جشن سده را حرمت بسیار بود (احرار= ایرانیان)

خیام نیشابوری هم در کتاب نوروزنامه به روشنی نوشته است که: «هر سال تا به امروز آیین آن(سده) پادشاهان نیک عهد در ایران و توران به‌جای می‌آورند.»

موبد مجمر به دستاکنون در ایران آیین جشن سده را زرتشتیان ایران برگزار می‌کنند. در هنگام برگزاری این جشن، کمینه، سه تن از موبدان سپیدپوش، برای شعله‌ور ساختن هیزم‌ها از نیایشگاه به سوی جایگاه هیزم انباشته، حرکت می‌کنند. دهموبد نیز آتشدانی در دست دارد که در آن، آتش شعله‌ور است. چند تن از دختران و پسران سپیدپوش نیز که مشعل‌هایی روشن با خود دارند، آنان را همراهی می‌کنند.

موبدان درکنار تلِ هیزم بخش‌هایی از خرده‌اوستا و آتش‌نیایش را می‌خوانند. این گروه سه‌بار گردِ توده‌ی هیزم چرخیده و پس از ایست کوتاهی در کنار آن و به آرامی و هماهنگ به سوی خرمن هیزم می‌روند، دهموبد به‌وسیله‌ی آتش موجود در آتشدان که برگرفته از آتشِ آتشکده است و جوانان سفیدپوش با یاری از شعله‌ی مشعل‌ها، هیزم را آتش می‌زند. از آغاز تا پایان این آیین فرخنده، آهنگ‌های شاد نواخته می‌شود و مردم، با شادی شکوه شعله‌ورشدن آتش جشن سده را جشن می‌گیرند. و در پایان دیده می‌شود که روشنایی آتش سده در مبارزه با تاریکی شب، پیروز می‌شود.

منابع : یتااهو ، ویکیپدیا


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:جشن,سده,آتش,موبد,
آخرین مطالب