بشر در سال 2012 به اکتشافات و دستاوردهای زیادی دست یافت که دنیای علم و دانش را یک گام به سوی کشف رموز جهان نزدیک تر کرده است.

 
از جمله این کشفیات می توان به کشف یک سیاره جدید در منظومه شمسی، ذره گریزان بوزون هیگز، موجودات عجیب در قطب جنوب، کشف منظومه 9 سیاره ای، کشف گونه جدید پستاندار در پرو و کشف دوزیست بدون عضو اشاره کرد.
 
 
 

** کشف یک سیاره جدید در منظومه شمسی
 
یک پژوهش در ماه مه از وجود سیاره کشف نشده در مناطق تاریک منظومه شمسی خبر داد که به دلیل فاصله بسیار دور آن توسط تلسکوپ ها قابل مشاهده نبوده اما وجود آن در اثر اختلال ایجاد شده در مدار اجسام کمربند کوئیپر قابل تشخیص است.
 
اجسام کمربند کوئیپر شامل اجسام کوچک یخی از جمله چند سیاره کوتوله است که در ورای مدار نپتون قرار گرفته اند.
 
 
 
 
** کشف ذره بوزون هیگز
 
در ماه ژوئیه دو تیم مجزا در برخورددهنده بزرگ هادرونی در مرکز سرن گزارش دادند که بیش از 99 درصد از کشف ذره هیگز بوزون یا حداقل یک ذره جدید مشابه هیگز اطمینان دارند.
 
این ذره گریزان ممکن است مدل استاندارد فیزیک را با توضیح چرایی برخورداری جها
ن از جرم و دلیل وجود کهکشان ها، سیارات و حتی انسان تکمیل کند.
 
 
 
** جانواران عجیب در قطب جنوب
 
دانشمندان از کشف گونه های جدید ناشناخته از خرچنگ یتی در نزدیکی منافذ داغ هیدروترمال غنی از مواد معدنی در اقیانوس های نزدیک قطب جنوب خبر دادند که شبیه به یک جهان گمشده از گونه های عجیب در اعماق دریا است.
 
یک روبات زیردریایی مجهز به دوربین توانست گونه هایی مانند خرچنگ ها، دلقک ماهی و حتی یک اختاپوس را به تصویر بکشد که بیشتر آنها بی رنگ هستند و در تاریکی مطلق اعماق 2400 متری زیر آب زندگی می کنند.
 
 
 
** کشف منظومه 9 سیاره ای
 
یک ستاره در فاصله 127 سال نوری از زمین ممکن است حتی از منظومه شمسی نیز تعداد سیاره بیشتری داشته باشد.
 
بر اساس یک پژوهش در ماه آوریل، ستاره HD 10180 در جنوب صورت فلکی آبمار ممکن است از 9 سیاره در اطراف خود برخوردار باشد که رکورد منظومه شمسی با هشت سیاره را می شکند.
 
 
 
** کشف گونه جدید پستاندار در پرو
 
یک گونه جدید از میمون یکی از هشت پستاندار جدید کشف شده در شمال پرو است.
 
تیمی از زیست شناسان مکزیکی و پرویی این گونه جدید ناشناخته را در کاوش های خود کشف کردند.
 
 
 
** کشف دوزیست بدون عضو
 
این موجودات که در حوزه علم جدید محسوب می شوند، کرم یا مار نیستند بلکه دوزیستان بدون عضو خاکی و جزو خانواده caecilian به شمار می روند.
 
منبع : ایرنا



تاریخ: دو شنبه 4 دی 1391برچسب:اکتشافات,منظومه شمسی,هیگز بوزون,caecilian,

 شب چله را جشن مي گيريم نه براي درازاي تاريكيش بلكه براي آغاز روشنيش     

جشن شب چله یا جشن زایش مهر

 در گاهنامه‌ی ايرانی روز يكم دی ماه به نام جشن ديگان و شب پيش از آن به نام جشن شب چله نام گذاری شده است.

شب چله یا جشن زایش مهر، درازترین شب سال و شب زاده شدن دوباره‌ی خور {خورشید} و آغاز واره‌ی (فصل) زمستان و آغاز دگرگشت (انقلاب) زمستانی است، که یادگاری چندین هزار ساله و ارزشمند از نیاکان فرهیخته‌ی ما به شمار می‌آید.

 

 ایرانیان باستان هزاران سال پیش دریافتند که گاه‌شماری بر پایه‌ی ماه {سال قمری} نمی‌تواند گاه‌شماری درستی باشد، پس گاه‌شماری خود را بر پایه‌ی ويهِچ {در پهلوی به حركت ستارگان ويهِچ گويند.} خور {خورشید} بنا نهادند.

 

جشن شب چله یا جشن زایش مهر و یا شب یلدا

ایشان رهروی خور {خورشید} را در آبام‌های (برج‌های) آسمان اندازه‌گیری کردند و برای هر آبامی نام ویژه گذاشتند و دریافتند که در آغاز پاییز و بهار روز و شب برابر است پَن (ليكن) آغاز تابستان برابر با بلندترین روز و آغاز زمستان برابر با بلندترین شب سال است. سپس آنان گاه‌شماری خود را بر پایه‌ی چهل روز یا چله گذاشتند و سال را  به 9  چله {ماه} بخش كرند. سپس در زمان داریوش بزرگ این چهل روز به سی روز كاهش یافت و دوازده ماه پدید آمد که سنجیده‌ترین گاه‌شماری جهان و هم‌آهنگ ‌ترین با نهاد (طبیعت) است که در اينجا شب چله برابر با دگرگشت (انقلاب) زمستانی است.

 

 

 

 

جشن شب چله یا جشن زایش مهر و یا شب یلدا

از این رو زمستان به دو چله کوچک و بزرگ بخش می‌شود. چله بزرگ از یكم دی ماه تا 10 بهمن ماه است و چله کوچک از 10 بهمن ماه تا 20 اسپند ماه {يا سپند ماه} است که جشن چله، شب نخست چله بزرگ است.

 یادآوری می‌شود كه در فرهنگ ایران همیشه شماره‌ی چهل مانند شماره‌های هفت و دوازده، سپند (مقدس) بوده است. واژه‌های چله نشستن، چل چلی و در تبرستان واژه‌های پیرا چله،‌ گرما چله نشانه‌ی ارجمندی این مَر (عدد) در فرهنگ ایرانی است.

 

 

جشن شب چله یا جشن زایش مهر و یا شب یلدا

پس، از دیدگاه اخترشناسی شب چله بلندترین شب سال است، و روزها کم کم بلند و شب ها کوتاه می شوند و آغاز روشنایی است، از همین روی ایرانیان این شب را شب زایش شید (نور) نامیدند که در افسانه‌‌های ایران باستان شب زایش مهر در سپهر است و ماه به دلدادگی مهر این شب را به دراز‌ترین دیدار خود با خور {خورشید} دگرگون می‌كند که جشن پیدایش مهر است.

 

 

جشن زایش مهر جشنی آریایی است كه همراه با كیش مهر از ایران به روم و بسیاری دیگر از کشورها رفت. شب چله برابر با 21 دسامبر كنونی، 

زاد روز فرشته‌ی مهر و نخستین روز سال نو به شمار می‌آمده است.

 در این روز جشن زایش مهر برگزار می‌شد. چهارسد سال پس از زایش عیسی مسیح، کلیسا جشن زایش مهر 

جشن شب چله یا جشن زایش مهر و یا شب یلدا

را به جای زاد روز عیسی پذیرفت، زیرا زمان درست زایش عیسی مسیح آشكار نبود ولی در پی لغزش شمارگری، این روز به 25 دسامبر {كریسمس} جابجا شد.

از این رو است که تا امروز بابا نوئل با جامه‌ و کلاه مُغان ايرانی نمایان می‌شود که رنگ سرخ برگرفته از زایش مهر و روشنایی در این روز است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جشن شب چله یا جشن زایش مهر و یا شب یلدا

درخت سرو یا كاج و ستاره‌ی بالای آن هم یادگاری از کیش مهر و فرهنگ ایرانی است. درسده‌ی هیجدهم "نوتران" آلمانى با پیروی از درخت شب چله‌ی ایرانیان، درخت كریسمس را به نماد آذینی شب زادروز عیسی مسیح در آورد. ایرانیان باستان در شب چله درخت سبزى را همانند سرو آذین می بستند كه نشانه‌ی سبزى همیشگى باشد، به مانك (یعنى) روز زایش وآفرینش مهر.

یهودیان ایرانى ساكن كشورهاى دیگر نیز شب چله را با نام جشنواره‌ی درخت (فستیوال درخت) جشن مى گیرند.

این جشن در روسیه نیز از دیر باز با آیین ویژه‌ای برگزار می شده است و هنوز در میان روستاییان برگزار می‌شود.

 جشن شب چله یا جشن زایش مهر و یا شب یلدا

 

واژه‌ی "دئو" در اوستايی و سانسكریت به مانك (معنی) روشنایی است كه در پارسی نو به دی دگرگون شده است كه هم ريشه با Day در انگلیسی و  Diدر فرانسوی به مانك روز و روشنایی است.

واژه‌ی " دئوشو" اوستایی به مانك (معنی) دادار، آفریدگار یا اورمزد كه همه نام خداوند است و در اوستا بیشتر به جای واژه‌ی اهورامزدا به كار رفته شده است. از همین روی نام این ماه را "دی" نامیدند چون "دی" نام آفریننده است، كه سپس به آفریننده‌ی شید (نور) نامی شد. که "شو" برابر با همان "شيد" در پارسی است كه به تازی "نور" گويند است.

 

جشن شب چله یا جشن زایش مهر و یا شب یلدا

 

شيد (نور) و روشن كردن آتش در آتشكده‌ها نزد ايرانيان تنها نماينده‌ی پاكی و روشنايی روان و نیکی بوده است كه سپس همين نماد شيد (نور) از آيين ايرانی به ديگر آيين رفته و در همه‌ی دين‌ها همچو شايورد شيد (هاله‌ی نور) و افروختن شماله (شمع) و... نمايان گرديده است. خنده دار اينجا است كه همانانی كه اين نماد را از ما گرفتند به ما انگ آتش پرستی زدند.

 

جشن شب چله یا جشن زایش مهر و یا شب یلدا

 

در ماه دی چهار بار جشن دیگان در روزهای اورمزد، دی به آذر، دی به مهر و دی بدین برگزار می شود، كه از همه والا تر جشن روز اورمزد است. این روز در ایران باستان كه نخستین جشن دیگان است به نام "اورمزد و دی ماه خرم روز" یا جشن دیگان نامیده شده است. زرتشتیان همچنین این روز را چیرگی روشنایی بر تاریکی یا پیروزی اهورامزدا بر اهریمن به شمار می آورند.

 

در این روز پادشاه هان، فرمانروایان و استانداران دیدار همگانی با مردم می داشتند.

 

می ستاییم مهر را

آنکه از آسمان بر فراز برجی پهن

با هزاران چشم بر ایرانیان می نگرد

نگاهبان زورمندی که هرگز خواب به چشم او راه نیابد

آن که مردمان را از نیاز و دشواری برهاند

"اوستا - مهر یشت"

 

ایرانیان باستان همواره شیفته‌ی شادی و جشن بوده‌اند و این جشن‌ها را با روشنایی و شید (نور) می آراستند. آنان خور {خورشید} را نماد نیکی می‌دانستند و در جشن‌هایشان آن را ستایش می‌کردند. در درازترین و تیره‌ترین شب سال، ستایش خور نماد دیگری می یابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، چشم به راه بر‌آمدن خور و سپیده دم می‌نشستند تا آن را ستایش کنند.

 

جشن شب چله یا جشن زایش مهر و یا شب یلدا

 

در این شب خانواده های ایرانی پیرامون كت (کرسی) یا هیمه سوز (شومینه) گرد هم می آیند و میوه هایی مانند انار "نماد میوه ایرانی"، هندوانه آجیل لَرك و شیرینی می چینند و همه تا پاسی از شب، این شب را با داستان سرایی و شادی و خرمی می گذرانند. یادآوری می‌شود سرخی انار و هندوانه نشان روشنایی و زایش مهر است. همچنين انار نماد ميوه‌ی ايرانی است.

شب چله تون فرخنده باد،

 

ایدون باد،

   

خورشيد: به مانكSun light  است، خور برابر با Sun و شيد برابر با Light است. كه در پارسی به نادرستی به خود خور گويند.

 ياد‌آوری می‌شود كه واژه‌ای یلدا سُریانی و به مانك (معنی) زایش است.

 

منبع : تارنمای همازور




تاریخ: پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:چله,شب جله,یلدا,,

ابولحسن صبا    استاد ابوالحسن صبا موسيقيدان نامدار ايران زمين 29 آذر ماه سال 1336 خورشيدي درگذشت.

وي در 1281 به دنيا آمده بود. استاد صبا مدرس هنرستان موسيقي ايران در همه رشته هاي موسيقي مهارت و نبوغ داشت. او يك موسيقي شناس برجسته بود و روي موسيقي ملي و محلي ــ قديم و جديد ــ ايران كار كرد (كاري كه بعدا تاجيكها انجام داده اند). استاد صبا مقدمات كار جمع آوري ترانه هاي محلي ايران را فراهم ساخته بود كه عمر پربارش به پايان رسيد و پس از او كسي ديگر اين كار را دنبال نكرد و ميهن ما از معدود كشورهاي جهان است كه ترانه هاي محلي آن كه پاره اي قدمت چند صد ساله دارند جمع آوري نشده اند و بعضي از آنها در شرف انقراض و از ياد رفتن هستند، و اين ميراث ملي از دست خواهد رفت.

استاد صبا در عين حال يك پژوهشگر بزرگ در علم و هنر موسيقي بود و تحقيقات فراوان از او باقي مانده است.




تاریخ: چهار شنبه 29 آذر 1391برچسب:ابوالحسن صبا موسيقي,موسيقيدان,موسيقي شناس,

 برادران رایت17 دسامبر سال 1903 در صحراي «كيتي هاك» ايالت كاروليناي شمالي آمريكا برادران رايت (ارويل و ويلبر رايت) هواپيمايي را كه در كارگاه دوچرخه سازي شان بر پايه استفاده از مقاومت هوا ساخته بودند به پرواز در آوردند كه به عنوان نخستين پرواز بشر با هواپيما ثبت شده است. پرواز بشر با بالون هوای گرم در چهارم ژوئن 1783 صورت گرفته بود. این بالون توسط دو برادر فرانسوی ـ ژاک و ژوزف مون گلفیه ـ ساخته شده بود. بالون ساخت این دو برادر در نوامبر و دسامبر آن سال چند مسافررا هم حمل و در ارتفاع 500 متری با سرعت 22 کیلومتر در ساعت پرواز کرده بود. 
     برادران رايت 18 دسامبر، و يك روز پس از نخستين پرواز كه پيروزمندانه بود، از دولت آمريكا خواستند كه اختراع آنان را خريداري كند. وزارت جنگ آمريكا مامور بررسي اين درخواست شد و پس از مذاكره و مشاهده اختراع، تصميم گرفت براداران رايت را به خدمت بگيرد و كمك مالي به تكميل اين صنعت بكند.




تاریخ: دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:پرواز,هواپیما,برادران رایت,,

شیخ و مریدان آورده اند روزی شیخ و مریدان در کوهستان سفر می کردندی و به ریل قطاری رسیدندی که ریزش کوه آن را بند آورده بودی.

و ناگهان صدای قطاری از دور شنیده شد. شیخ فریاد برآورد که جامه ها بدرید و آتش بزنید که این داستان را قبلن بدجوری شنیده ام.

و مریدان و شیخ در حالی که جامه ها را آتش زده و فریاد می زدند ، به سمت قطار حرکت کردندی.

مریدی گفت:" یا شیخ ! نباید انگشت مان را در سوراخی فرو ببریم؟" شیخ گفت:" نه! حیف نان! آن یک داستان دیگر است."

راننده ی قطار که از دور گروهی را لخت دید که فریاد می زنند، فکر کرد که به دزدان زمینی سومالی برخورد کرده و تخت گاز داد و قطار به سرعت به کوه خوردی و همه ی سرنشینان جان به جان آفرین مردند.

شیخ و مریدان ایستادند و شیخ رو به مریدان گفت:

" قاعدتن نباید این طور می شد!"

سپس رو به پخمه کردی و گفت:

"تو چرا لباست را در نیاوردی و آتش نزدی؟"

پخمه گفت:"آخر الان سر ظهر است!

گفتم شاید همین طوری هم ما را ببینند و نیازی نباشد.




تاریخ: یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:داستان,طنز,
آخرین مطالب