جشن سده جشن سده مانند نوروز و مهرگان از جشن‌های بزرگ ایرانیان بوده و پیوند ویژه‌ای با «آتش» دارد. از روزگاران باستان تاکنون این جشن در دهمین روز بهمن‌ماه که صدمین روز از زمستان بزرگ(زمستان بزرگ از یکم آبان‌ماه آغاز می‌شده است) برگزار شده است. آنان بر این باور بودند که پس از این روز از سرمای زمستان آرام‌آرام کاسته خواهد شد.

از این‌رو در روزِ جشن، به دشت و صحرا رفته، هیزم و خار فراهم آورده و با فرارسیدن شب و پایین رفتن آفتاب، آتش بزرگی افروخته و همگان در پیرامون آن دست‌دردست هم به نیایش و شادی می‌پرداختند. گردهمایی‌ای که همازوری را می‌رساند. همازوری در این‌که، همه‌ی انسان‌ها دارای سرچشمه‌ای واحد هستند.

 
ایرانیان، مهار آتش را به هوشنگ‌شاه نسبت می‌دهند. هنگامی که وی با همراهانش از کوهی می‌گذشتند. ماری سیاه‌ رنگ و بسیار بزرگ با چشمانی سرخ در سر راه آنان پدید آمد. سنگی که برای کشتن او پرت شد. سنگ به سنگ دیگری برخورد کرد و خاشاک نزدیک، ‌از اثر جرقه، آتش گرفت. و هوشنگ شاه، خدای را از این فروغ سپاس گفت.
 
در شاهنامه این داستان به شیوایی به وسیله‌ی فرزانه‌ی توس آورده شده است:
 
نـگه کــرد هوشنگ با هوش و سنگ  /  گرفتش یکی سنگ و شد پیش جنگ
 
بــــه زور کیـانــــی رهـانـیـد زِ دسـت  /  جهانسـوز مـار از جهـان جـو بِجسـت
 
بر آمـــد به سنـگ گــران سنگ خرد   /  همان و همین سنگ بشکست خرد
 
فروغــــی پـدیـد آمـد از هــر دوسنـگ  /  دل سنـگ گشـت از فـــروغ آذرنـــــگ
 
نشـــــد مـــــــار کشتــه ولیکـن ز راز   /  پـدیـد آمـــد آتـش از آن سنـگ بـــــاز
 
 
بگـفـتـا فـروغـــــی است ایـن ایــزدی  /   پـرسـتـیــد بـایـــد اگـــــــــر بخـــــردی
 
 
شب آمــد بـرافروخـــت آتـش چو کوه  /   همـان شــاه در گــــرد او با گـــــــروه
 
یکی جشن کرد آن‌شب و باده خـورد  /   سـده نــام آن جشن فـرخنده کــــرد
 
ز هـوشنـگ مـانـد ایـن سـده یـادگـار  /   بسـی بـاد چـون او دگـــر شهـریــــار
 
گمان می‌رود فرزانه‌ی توس خواسته است که با رمز و رازی مثال‌زدنی، نوید ازمیان رفتن اهریمنِ تاریکی و نادانی که نماد آن مارسیاه با چشمانی زرد است را به اندیشه‌ی خواننده برساند. در این داستان مار با ویژگی «جهانسوز» آمده است و از «دودِ دهان» وی که جهان را تیره گون می‌سازد، سخن رفته است. «جهانسوز مار» کنایه‌ای از بودن اندیشه‌های ویرانگر است و «دودِ دهان» استعاره‌ای از خود‌خواهی و خیره‌سری است که جهان و جهانیان را در کام سوزنده‌ی خویش می‌بلعد.
 
به هر روی از این داستان می‌توان این‌گونه برداشت کرد برای دور و مهارکردن اهریمن یا اندیشه‌های بد و نادرست، می‌بایست آتش و روشنایی اهورایی را در دلِ خود روشن کنیم و با دریافت این فروغ ایزدی و با اندیشه، گفتار و کردارِنیک، در راه آبادانی و شادمانی جهانیان کوشا باشیم.
 
دیدگاه دیگر درباره‌ی دیدن مار سیاه آن است که: ناممکن است که انسان آن روزگار تا آن‌زمان «مار» ندیده باشد. از این‌رو گمان می‌رود که «مار» همان آتش‌فشان باشد. در فرگرد یکم وندیداد و در فقره‌ی ۲ آمده است که در «آریاویج»، آتشفشانی بوده که به «اژی‌سرخ» نامور است و در کتاب «مینوی خرد» به‌نام «پتیاره‌ی مار» از آن یاد می‌شود.
 
دو چشم از بر سر چو دو چشمه‌ی خون / ز دود دهانش جهان تیره‌گون
 
بنابراین می‌توان گمان برد که نخستین بار آتش را از با افروختن چوبی به‌وس
یله‌ی سیاله‌های آتشفشان به‌دست آورده‌اند.
 
در اوستا از هوشنگ با فرنام(:لقب) «پَرَذاتَ» یاد می‌شود. «ذات» معنی داد و قانون می‌دهد. ترجمه‌ی فارسی «پَرَذاتَ»، پیشداد است و بر وری هم معنی «داد ِ پیشین» یا «قانون نخست» را می‌رساند. البته روشن است چرا هوشنگ را به این فرنام می‌خوانند. زیرا که در آن روزگار خانه ساخته شد. نخستین مرزها به‌وجود آمد. و نگهبانی از مرزها و وسیله‌هایی که در خانه نگهداری می‌شود، ناگزیر خواستار قانون می‌شدند.
 
پس از چیره‌شدن شدن تازیان بر ایران این جشن ملی، کماکان برگزار می‌شده است. به گونه‌ای که در اصفهان و در روزگار «مردآویج زیاری» (سال ۳۲۳هجری مهی(:قمری)) جشنی باشکوه گزارش شده است. همچنین در پایان سده‌ی چهارم و در روزگار محمود غزنوی این جشن رونق بسیار داشته است. و «عنصری» که در یکی از این جشن‌ها بوده است آن‌را این‌گونه می‌شناساند:
 
سده جشن ملوک نامدار است / زافریدون و از جم یادگار است
 
سلطان مسعود هم این جشن را برگزار می‌کرده و «فرخی» در ستایش آن این‌گونه می‌سراید:
 
جشن سده و سال نو و ماه محرم / فرخنده کناد ایزد بر خسروِ عالم
 
و همچنین منوچهری که در سال ۴۲۰هجری مهی به خدمت سلطان مسعود درآمده، در قصیده‌ای می‌سراید:
 
آمد ای احرار شب جشن سده / شب جشن سده را حرمت بسیار بود (احرار= ایرانیان)
 
خیام نیشابوری هم در کتاب نوروزنامه به روشنی نوشته است که: «هر سال تا به امروز آیین آن(سده) پادشاهان نیک عهد در ایران و توران به‌جای می‌آورند.»
 
اکنون در ایران آیین جشن سده را زرتشتیان ایران برگزار می‌کنند. در هنگام برگزاری این جشن، کمینه، سه تن از موبدان سپیدپوش، برای شعله‌ور ساختن هیزم‌ها از نیایشگاه به سوی جایگاه هیزم انباشته، حرکت می‌کنند. دهموبد نیز آتشدانی در دست دارد که در آن، آتش شعله‌ور است. چند تن از دختران و پسران سپیدپوش نیز که مشعل‌هایی روشن با خود دارند، آنان را همراهی می‌کنند.

 
جشن سده
موبدان درکنار تلِ هیزم بخش‌هایی از خرده‌اوستا و آتش‌نیایش را می‌خوانند. این گروه سه‌بار گردِ توده‌ی هیزم چرخیده و پس از ایست کوتاهی در کنار آن و به آرامی و هماهنگ به سوی خرمن هیزم می‌روند، دهموبد به‌وسیله‌ی آتش موجود در آتشدان که برگرفته از آتشِ آتشکده است و جوانان سفیدپوش با یاری از شعله‌ی مشعل‌ها، هیزم را آتش می‌زند. از آغاز تا پایان این آیین فرخنده، آهنگ‌های شاد نواخته می‌شود و مردم، با شادی شکوه شعله‌ورشدن آتش جشن سده را جشن می‌گیرند. و در پایان دیده می‌شود که روشنایی آتش سده در مبارزه با تاریکی شب، پیروز می‌شود.

 




تاریخ: دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:جشن سده,آتش,هوشنگ,موبدان,زرتشتیان,آریاویج,

چایعصاره چای سیاه را می‌توان به عنوان یک عامل ضدباکتریایی در عفونت‌های چشمی معرفی کرد.

 
کنژنکتیویت شایع‌ترین بیماری چشمی جهان است که یکی از پایه‌های درمان آن استفاده از آنتی بیوتیکها است. با توجه به مقاومت روزافزون باکتری‌ها به آنتی بیوتیکهای موجود و عوارض آنها و استفاده چای به عنوان التیام بخش التهابهای چشمی بر اساس یک باور قدیمی، مطالعه‌ای با هدف بررسی اثر ضدباکتریایی عصاره چای سیاه برای درمان کنژنکتیویت چرکی توسط سید عزت الله معمارزاده و همکارانش انجام شد.
 
در این مطالعه تجربی نمونه‌ها از چشم بیماران مبتلا به کنژنکتیویت مراجعه کننده به کلینیک چشم پزشکی شهرکرد جمع آوری و روی محیط های کشت، کشت داده شدند. سپس در محیط های کشت افتراقی و بوسیله تستهای تشخیصی از سه نوع باکتری استافیلوکوکوس اورئوس، استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس و استرپتوکوکوس پنومونیه هر کدام 10 نمونه (جمعاً 30 نمونه) جدا شد.
 
این نمونه‌ها جداگانه در روشهای pour plate با استفاده از غلظتهای مختلف عصاره چای سیاه و تست آنتی توسط دیسکهای استاندارد آنتی بیوتیک شامل ونکومایسین، کلرامفنیکل، اگزاسیلین، سفازولین و سیپروفلوکساسین مورد آزمایش قرار گرفتند. داده‌ها به کمک آزمون‌های آماری کای دو، t و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شد.
 
یافته‌ها حاکی از آن است که عصاره چای سیاه بر روی رشد باکتری‌های جدا شده اثر مهاری وابسته به دوز دارد. این اثر در غلظت mg/ml 50 با اثر مهارکنندگی دیسکهای آنتی بیوتیک و در دیسکهای غلظت mg/ml 100 بیشتر از دیسکهای آنتی بیوتیک مورد مطالعه بود.
 
با توجه به نتایج این مطالعه و مقایسه آن با مطالعات مشابه احتمالاً می‌توان عصاره چای سیاه را به عنوان یک عامل ضدباکتریایی در عفونتهای چشمی معرفی کرد.
 



 

سلول بنیادیمحققان دانشگاه کیوتو برای اولین بار در دستاورد بزرگی که می‌تواند جان بسیاری از بیماران وابسته به دیالیز را نجات دهد، توانسته‌اند با استفاده از سلولهای بنیادی شبه جنینی، بافت کلیه تولید کنند. این دستاورد جدید به عنوان اولین گام در مسیر پیوند بافت کلیه تولید شده از سلول‌های بنیادی شبه‌جنینی به شمار می‌رود.
 
محققان توانسته‌اند بخشی از یک لوله ادرار را با استفاده از سلولهای بنیادی که از قابلیت تبدیل به تمام بافتهای بدن برخوردارند، تولید کنند. کلیه از ساختار پیچیده‌ای برخوردار بوده و پس از آسیب، بازیابی آن بسیار مشکل است که بسیاری از بیماران کلیوی را مجبور به استفاده از شیوه دیالیز می‌کند. اما این دانشمندان با افزودن چند ماده به سلولهای بنیادی شبه‌جنینی توانستند بافت میان‌پوست متوسط را که کلیه تا حد زیادی از آن تشکیل شده، پس از 11 روز کشت با نرخ موفقیت بیش از 90 درصد تولید کنند.
 
محققان سپس این بافت را به منظور تولید بخشهایی از ساختار یک لوله ادرار با سلولهای کلیه یک جنین موش کشت کردند و در نهایت نتیجه گرفتند، از آنجایی که این بافت توانسته پروتئین LTL را که یکی از ویژگیهای لوله ادرار است، تولید کند، از این رو این روش بخشی از یک لوله ادرار را با موفقیت تولید کرده است.
 
آنها همچنین در گزارش خود تائید کردند که سلولهای دیگر کلیه مانند سلولهای اپیتلیال احشایی و سلولهای جمع‌آوری کننده توبول نیز تولید شده‌اند ، که در صورت عملکرد عادی این لوله ادرار، بافتهای دیگر کلیه را برای دستیابی به کاربردهای بالینی تولید خواهند کرد.

 




جاوا Java "گروه آمادگی‌های ضربتی رایانه‌ای آمریکا"(CERT) وابسته به وزارت امنیت داخلی این کشور در مورد استفاده از نرم‌افزار Java روی رایانه‌های شخصی هشدار داد.


به گزارش ایتنا گروه CERT با انتشار این بیانیه به صورت کاملا جدی روی پایگاه اینترنتی خود هشدار داد: «نرم‌افزار Java ۷ Update ۱۰ و نسخه‌های پیش از آن شامل یک نقطه آسیب‌پذیر می‌شوند که می‌تواند دسترسی از راه دور هکرها به اطلاعات داخل رایانه‌‌ها را فراهم کند و شرایط لازم برای انجام حملات جدی اینترنتی را روی سیستم‌های آسیب‌پذیر فراهم آورد». 

مرکز امنیتی یاد شده توضیح داده است که با این اتفاق یک هکر می‌تواند به تمامی رایانه‌هایی که نرم‌افزار Oracle Java Runtime Environment (JRE) ۱.۷ روی آنها نصب شده است، دسترسی داشته باشد.

در بیانیه وزارت امنیت داخلی آمریکا آمده است: «ابزارهایی که مبتنی بر مرورگر اینترنتی Internet Explorer اجرا می‌شوند و تمام محتویات اینترنتی که به واسطه آن به نمایش درمی‌آیند از جمله اطلاعات مبتنی بر نرم‌افزارهای Microsoft Office یا Windows Desktop Search می‌توانند به عنوان عاملی برای حملات اینترنتی از این طریق مورد استفاده قرار گیرند. باید توجه داشت که نرم‌افزار Oracle Java ۷ update ۱۰ و تمامی نسخه‌های پیش از آن مشکل یاد شده را به‌وجود می‌آورد.»

و با وجود تلاش‌های فراوان هنوز نتوانسته است با یک وصله امنیتی این مشکل را برطرف کند و به همین خاطر تنها روش مناسب آگاهی کاربران از این مسئله است. 
 




تاریخ: دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:جاوا,امنیت,هک,اوراکل,JAVA,Oracle,

داریوش رفیعی در چهارم  دی ماه  1306 در شهرستان بم  به دنیا آمد. پدرش "  لطفعلی رفیعی "  از خوانین بم و  نماینده ی دوره ی چهاردهم مجلس از بم  بود(1324-1322ش.) . خانواده ی رفیعی هم از همین تاریخ ساکن تهران شدند . داریوش دوران دبیرستان را دردبیرستان های ایرانشهر و البرز تحصیل میکرد؛ اما تحصیل را رها کرد و به دنبال علاقه اش یعنی موسیقی رفت . تعلیمات موسیقی را  نزد استاد بدیع زاده  فرا گرفت  و در 1327ش. به رادیو راه یافت. صدای داریوش حزن  و  گرفتگی  خاصی  داشت که هر شنونده ای را مجذوب میکرد.  طولی  نکشید که  نام داریوش سر زبان ها  افتا د . آهنگ های او را  مجید وفادار میساخت و اکثر ترانه های به  یاد ماندنی  داریوش حاصل کاراین آهنگساز بزرگ است .

 
وی در سالهای فعالیتش نزدیک به صد و پنجاه ترانه اجرا کرد . داریوش به گوشه های موسیقی ایران احاطه ی کامل داشت و شعر را به خوبی میشناخت .به گفته ی دوستش بیژن ترقی : " او هنرمند باسوادی بود  و با متون ادبی و دیوان شاعران به خوبی آشنا بود. "داریوش دست و دل باز بود . میگویند : در زمانی که  هنوز مردم تهران به  ماشینهای آخرین سیستم با حیرت نگاه میکردند او پونتیاگ قرمز رنگ خود را به دوستی هدیه کرد.متاسفانه بعضی از هنرمندان به مکیفات روی می آورند. عمر داریوش رفیعی هم بخاطر به دام افتادن در این بلا و بیماری کزاز خیلی کوتاه بود و در 31 سالگی در  2بهمن 1337 نقاب خاک کشید. غریبانه رفت اما مرگش تولدی دیگر بود . بقای خود را در سوختن می دید ,سوختنی که باعث جاودانگی اش شد و او مانند خاطره ای شیرین دراذهان باقی ماند .



تاریخ: دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:داریوش رفیعی,خواننده,زهره,منتظرت بودم,
آخرین مطالب